نتایج جستجو برای عبارت :

انسان بودن

یک چیزهایی تجسم انسان بودن است. مثل لحظه‌ای که به غذا خوردن نیازمند می‌شوی. مثل نیازی که به دیگری پیدا می‌کنی.یک چیزهایی تجسم انسان بودن است مثل وقتی که کلمه‌ها توی سرت خودشان را به این سو و آن سو می‌زنند، به دنبال راهی برای خلاص شدن.یک چیزهایی تجسم انسان بودن است مثل آن حجم کریه ادرار و مدفوعی که روزی چند بار می‌بینی که از تو دفع می‌شود. مثل دسته مویی که می‌ریزد. مثل رشته موهایی که سرخ می‌شوند، زرد می‌شوند، سفید می‌شوند. مثل بدنی که بو م
 
کتاب‌هایی را خوانده‌اید  که مؤلف آن از دنیا رفته است، ولی همچنان در شما تأثیر می‌گذارد و شما را متحول می‌کند. حتی پس از مرگ و از ورای قبر و در گذر تاریخ طولانی،  از راه کتاب، از راه سخنان،  از راه تربیت و  مکتب فکری خود و از راه الگو بودن، بر انسان تاثیر میگذارد و جامعه را دگرگون می‌کند. زندگی اینست، انسان زنده این است، زیرا ملاک حقیقی زنده بودن، حرکت و تأثیرگذاری و دهش است.
موسی صدر، انسان آسمان
 
"اندوه انسان بودن را حس کردم. موجودی فناپذیر که در ذات خود تنهاست، اما به توهم بودن با دیگران نیاز دارد. دوستان، بچه‌ها، عشاق. این توهم جذابی بود. توهمی بود که به راحتی می‌توانستی به آن خو بگیری."
از: انسان‌ها، نوشته‌ی مت هیگ،نشر هیرمند
هیچ انسانی کامل نیست. پس باید مراقب کسانی باشیم که مدعی هستند بی‌عیب‌ونقصند.
روزی که فکر می‌کنیم انسان کاملی شده‌ایم، باید همه‌چیز را از اول شروع کنیم.
انسان کامل شدن سرابی بیش نیست؛ اما می‌توان حداکثر تلاش را برای انسان خوبی بودن کرد.

استفان آینهورن
هنر خوب بودن
یک چیزهایی تجسم انسان بودن است. مثل لحظه‌ای که به غذا خوردن نیازمند می‌شوی. مثل نیازی که به دیگری پیدا می‌کنی...
یک چیزهایی تجسم انسان بودن است مثل وقتی که کلمه‌ها توی سرت خودشان را به این سو و آن سو می‌زنند، به دنبال راهی برای خلاص شدن.
یک چیزهایی تجسم انسان بودن است. مثل دسته مویی که می‌ریزد. مثل رشته موهایی که سرخ می‌شوند، زرد می‌شوند، سفید می‌شوند. مثل بدنی که بو می‌کند. اعضایی که تحلیل می‌روند. تنی که پیر می‌شود. دستی که می‌لرزد. قلب
به محض اینکه پای یک نوع تفکر جدید پیش می اید،مغز ناخود اگاه به فکر جبهه گرفتن در برابر طرف مقابل میکند و اصلا فکر نمی کند که این شخص واقعا انسان بدی است؟
بدی بودن در ذهن،طوری متفاوت تعریف شده،برای بعضی ها،بد بودن یعنی دزدی و اذیت کردن دیگران و کارهایی مثل این. اما تعریف بعضی ها فرق دارد،این دسته از انسان ها،فقط به رفتار شخص مقابل می نگرند،و ذهن خود را جوری تربیت کرده اند که با معادلات ذهنی،خوب و بد بودن مردم را تعیین کند.
اما ورلکوک ها چه نوع
تنهایی عصرهای مختلف چه قدر متفاوتند با هم؟ انسان معاصر واقعا تنها ترین انسان تاریخ بشریته؟ انسان های پیش از ما کمتر تنهایی چشیدن؟ صرف داشتن صفا و صمیمیت از بین برنده‌ی تنهاییه؟ من کنار صمیمی ترین دوستانم هم، کنار اون ها که با هم ندار شده ایم هم، تنهایی رو احساس می‌کنم. من در حال حرف زدن با کسی که درکم می‌کنه هم تنهایی رو احساس می‌کنم. من در بودن انسان ها هم تنهایی رو حس می‌کنم. چه بودنی، چه حضوری توانایی داره این احساس رو در هم بشکنه...؟ هیچ
اگر مستضعفی دیدی ،
                         ولی از نان امروزت
 
 به او چیزی نبخشیدی ،
      به انسان بودنت شک کن!
 
                اگر چادر به سر داری ،
                           ولی از زیر آن چادر
 
 به یک دیوانه خندیدی
     به انسان بودنت شک کن!
 
               اگر قاری قرآنی ،
                        ولی در درکِ آیاتش 
 
دچارِ شک و تردیدی ،
   به انسان بودنت شک کن!
 
                 اگر گفتی خدا ترسی ،
                          ولی از ترس اموالت
 
 تمام شب نخوابیدی ،
محارم انسان چه کسانی هستند (آیا همه به یکدیگر محرم اند)
محرم بودن و نامحرم بودن را با دو اثر می‌توان شناخت:
اثر اول: انسان نمی‌تواند با محارم ازدواج کند، اما با هر نامحرمی می‌تواند ازدواج کند.اثر دوم: مرد نمی‌تواند بیش از گردی صورت و دست‌ها تا مچ را از نامحرمان زن ببیند، اما می‌تواند به موها و قسمت محدودی از پاها و دست‌ها و بدن محارم که معمولاً در میان محارم پوشانده نمی‌شود، نگاه کند.
ادامه مطلب
بیرون از دل انسان هیچ نیست . دل دریائی است ییکران که عمقی بی نهایت دارد . فضا داری انسان ، به دلش است  . اما نه هر انسانی . انسانی که " من ذهنی " دارد ، دل او " من " او است . و این دل دریا نیست . بلکه حوضی است که آلوده به مادیات است . و دلی که آلوده است ، صاف و پاک نیست ، نمی تواند دریا باشد . زیرا که دریا هر آلودگی را پاک می کند ، ولی حوض کوچک قدرت پاک کنندگی ندارد. انسانی که دلش وسعت دریا دارد ، همه چیز را در خود جای می دهد . هیچ چیز نمی تواند او را ناراحت و خ
اگر زمانی برسد که من بخواهم به شیئی تبدیل شوم، نمی دانم چه چیزی را انتخاب کنم. چیزی باشم که زیاد استفاده می شود یا برعکسش!!! اینکه زیاد استفاده شوی مستهلک می شوی و متعاقبش سر از زباله دان در خواهی آورد. و اگر استفاده نشوی احساس بی مصرف بودن دست از سرت نمی دارد. یک شیئی گران قیمت بودن شاید بهتر از وسیله ای ارزان و فراوان است. مثل انسان. 
نمی دانم چرا همه چیز این دنیا و زندگی نمونه ای کوچک از انسان است. لعنتی به هر چیز فکر می کنی، هر خیالی برای خودت
چرا انسان ها تمایل به اعتراف دارند؟
چرا انسان ها نمی توانند چیزی در دورن شان نگه دارند؟
چرا من باید بگویم که درون من چه می گذرد و در نهایت چرا انسان ها پیوسته به دنبال یارِ غار و سنگ صبور می گردند؟
چرا انسان ها از نگه داشتن حرفی در درون و فکری در درون ابا و ترس دارند ؟
از بین بردن ریشه های نژاد پرستی یکی از بیچیده ترین جنگیدن ها با ضمیرناخودآگاهه. یک بلوغ خاصی باید در روان اتفاق بیفته که انسان این رو واقعا متوجه بشه که همه ی انسان ها یکی ان. رنگ پوست مهم نیست. اندازه قد مهم نیست، شکل و قیافه، لهجه.. تنها چیزی که به یک انسان برتری می‌ده میزان دانش اون فرده. همین و بس. درک انسان از حقیقت.
در جایی زندگی می‌کنیم که آدماش نه عرب رو قبول دارن، در زرد پوست هارو، نه حتی خودشون رو! لر و ترک و ... داشتن‌اندکی لهجه شان رو پ
حقوق بشر حقوقی است که با تولد انسان محقق می شود و مستقل از حکومت ها و قدرت هاست. حقوق بشر، حقوقی از آن همه انسان هاست و چون همه انسان ها اعضای جامعه بین المللی هستند و در انسان بودن، مشترک اند، حقوق شان باید در همه جا یکسان اجرا شود و بین افراد در برخورداری از آن تفاوتی نباشد.
حقوق بشر به طور کلی «آزادی ها، مصونیت ها و منافعی» است که از طریق ارزش های پذیرفته شده معاصر،تمام انسان ها باید قادر به ادعای آن باشند. این حقوق بنیادین یا طبیعی هستند. به
انسان مانند دریاست ؛هر چه عمیق تر باشد آرامتر است.انسان بزرگ بر خود سخت می گیردو انسان کوچک بر دیگران.انسان قوی از خودش محافظت میکندو انسان قویتر از دیگران.وقطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.هرکس که به او نزدیک تر است،آرامتر، متواضع تر و قدرتمندتر است،و تابش نور او را میتوان هر لحظه حس کرد
ادامه مطلب
انسان هر حقیقت و جوهری که دارد عبارتست از وجودی که آگاه و آزاد و آفریننده است.پس دشمنان انسان خیلی مشخص هستند: آن‌ها عواملی می‌باشند که انسان را از توجه به این سه بعد اساسی خودش فارغ می‌کنند و به چیزی دیگر مشغول می‌نمایند.
علی شریعتی، نیازهای انسان امروز
 
.
 
 انسان هر حقیقت و جوهری که دارد عبارتست از وجودی که آگاه و آزاد و آفریننده است.پس دشمنان انسان خیلی مشخص هستند: آن‌ها عواملی می‌باشند که انسان را از توجه به این سه بعد اساسی خودش فارغ می‌کنند و به چیزی دیگر مشغول می‌نمایند.
علی شریعتی، نیازهای انسان امروز
 
لازم نیست انسان بزرگی باشی ...جثه ای عظیم داشته باشی ،شغلی مهم داشته باشی،خود انسانیت بزرگترین اتفاق آفرینش است کافی است که انسان باشیم و انسان بودن در انجام ،اعمالی است که غریزی نیست ،عادت نشده است ،تکراری نیست و خلاقانه است..تمام جانوران برای غریزه ی جنسی به جنس مقابل خود توجه میکنند یا توجه را جلب میکنند اما انسان است که لذت جنسی را در همراهی با فردی جستجو میکند که ارتعاش اگاهی و احساس و ادراکش قابل تحسین باشد..همه ی جانوران بدنبال ارتزاق
کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف دارند، احمق نیست، مناعت طبع دارد.
کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد، احمق نیست، منظم و محترم است.
کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها می شود و به دروغ نمی گوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست. کریم و جوانمرد است.
کسی که از معایب و کاستی های دیگران، در می گذرد و بدی ها را نادیده می گیرد، احمق نیست. شریف است.
کسی
برای انسان از حیث روابط چند گونه ساحت وجود دارد :
1-رابطه انسان با خودش
2-رابطه انسان با خدا
3-رابطه انسان با جهان
البته ماتریالیست ها (ماده گراها )از آنجایی که به خدا اعتقاد و باور ندارند خدا و جهان را یکی می دانند و از آن به طبیعت یاد می کنند.
در پست قبلی گفتیم که خدا در نگاه اهل ایمان دو جنبه شناختی دارد:
شناخت ذاتشناخت صفات
ذات چیست؟ذات یکی از اصطلاحات علم منطق هست و به معنای حقیقت یک چیز(شیء) یا ماهیت.
ذات خدا چیست؟یعنی حقیقتِ خدا که به آن کُنه یا غیب الغیوب نیز می گویند.چرا؟چون قابل درک نیست.یعنی ذات خدا قابل شناخت نیست.انسان نمی تواند ذات و حقیقت خدا را بشناسد چون در دسترس او نیست.یکی از راههای شناخت اینست که انسان به موضوعِ شناخت احاطه نظری(علمی) و عملی داشته باشد که اصطلاحاً م
گویش ها متفاوت , اما زبان ها یکی است هنگام اظهار عشق هنگام رد عشق و ما از نظر جسمی انسان های یکسانی هستیم ولی در واقع متفاوت خیلی ها در کالبد انسانی حیوانند انسان های دیگر را می درند و در واقع انسانیت را هر حیوانی جوری اجلی دارد آهو - شیر , خرگوش - روباه , مورچه - مرغ و انسان خودش ...!!! #الهام_ملک_محمدی
بیماری های مشترک انسان و اسب
به تدریج که انسان با ابیماریهای باکتریایی، ویروسی و انگلی آشنا و به کشف عامل آنها دست یافت عوامل بیماری زا را در انسان و حیوانات مورد بررسی قرار داد و در همین ارتباط بیماریهای اسب به خصوص بیماریهای مشترک بین اسب و انسان نیز مورد توجه قرار گرفت.
 
مشاوره و آموزش درمان بیماری های دام 
 
خوشبختانه تعداد بیماریهای مشترک بین انسان و اسب زیاد نیست و ما در اینجا بر حسب اهمیت و به طور مختصر به آنها اشاره می نماییم:
⁦✍️⁩ دین من انسانیت!
احتمالا این حرف یا این که مهم اینه که انسان باشیم رو زیاد شنیدین؛حالا این جملات رو بیشتر باز میکنیم.
انسانیت تعریف مشخصی نداره هر کی یه تعریف از انسانیت داره مثلا بعضی ها همجنسگرایی رو عین انسانیت میدونن و بعضی اون رو خلاف ارزش های انسانی! و از این دست تناقض ها زیاده.
هدف انسان از زندگی چیه؟خوردن و چریدن و خوابیدن؟پس ما چه تفاوتی با حیوانات داریم؟ دین به انسانیت هدف میده؛خدا همون ابتدای خلقت مسیر رو برای انسان مشخص کرد
سوالات درسهایی از قرآن 25 مهر 98
تاریخ پخش:25/07/98
 
1- خوراک و پوشاک، مصداق کدام نیاز انسان است؟
 
1) نیاز شخصی
2) نیاز اجتماعی
3) نیاز عالی
 
 
2- کدام یک از موارد ذیل، نیاز اجتماعی انسان است؟
 
1) شناخت جهان
2) شناخت انسان
3) قوانین و مقررات
 
 
3- آیه آخر سوره کافرون، بیانگر چیست؟
 
1) دین، یعنی ایمان به خدا 
2) انسان بی‌دین نداریم
3) دین‌دار واقعی نداریم
 
4- نشانه‌ی فطری‌بودن یک امر چیست؟
 
1) هر انسانی در هر مکانی و زمانی داراست
2) نیاز به معلم و آموزش ندار
کتاب صوتی انسان روح است نه جسد جلد اول و دوم + pdf فقط جلد اول پی دی اف موجود می باشد    
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
فایل کتاب صوتی انسان روح است نه جسد جلد اول و دوم + pdf | afternoon | 3314. سلام و عرض ادب فراوان خدمت شما پژوهشگر عزیز و دوستدار علم. جزئیات محتویات بسته ...
دریافت بسته جامع کتاب صوتی انسان روح است نه جسد جلد اول ...containing.dambook.ir › containing › htmlدریافت بسته جامع کتاب صوتی انسان روح است نه جسد جلد اول و دوم + pdf | containing | 3314. سلام و عرض ادب فراوان خدمت
بدون‌ شناخت‌ حقیقت‌ انسان‌، که‌ تألیف‌ روح‌ و بدن‌ است، نمی‌توان‌ از حقوق‌ انسان‌ سخن‌ گفت‌ و به‌ ویژه‌ با اصالت‌ دادن‌ به‌ بدن، نمی‌توان‌ از کرامت‌ انسان‌ سخن‌ گفت، چه‌ رسد که‌ از حقوق‌ و کرامت‌ الاهی‌ بشر، سخن‌ به‌ میان‌ آید.
باید پوشالی بودن بسته های فرهنگی غرب را به جهان نشان داد.
( انسان ها گیاه نیستند ! )
ما تا چه اندازه برای صادرات فرهنگ اسلامی تلاش کردیم ؟
تا زمانی که ملت ها در این تصور باشند ، جان انسان ها بی ارزش خوا
انسان ها شبیه هم عمر نمی کنندیکی زندگی می کند یکی تحمّل!انسان ها شبیه هم تحمّل نمی کنندیکی تاب می آوردیکی می شکند!
انسان ها شبیه هم نمی شکنندیکی از وسط دو نیم می شوددیگری تکه تکه!تکه ها شبیه هم نیستندتکه ای یک قرن عمر میکندتکه اییک روز...!! 
سوالات درسهایی از قرآن 25 مهر 98
تاریخ پخش:25/07/98
 
1- خوراک و پوشاک، مصداق کدام نیاز انسان است؟
 
1) نیاز شخصی
2) نیاز اجتماعی
3) نیاز عالی
 
 
2- کدام یک از موارد ذیل، نیاز اجتماعی انسان است؟
 
1) شناخت جهان
2) شناخت انسان
3) قوانین و مقررات
 
 
3- آیه آخر سوره کافرون، بیانگر چیست؟
 
1) دین، یعنی ایمان به خدا 
2) انسان بی‌دین نداریم
3) دین‌دار واقعی نداریم
 
4- نشانه‌ی فطری‌بودن یک امر چیست؟
 
1) هر انسانی در هر مکانی و زمانی داراست
2) نیاز به معلم و آموزش ندار
سوالات درسهایی از قرآن 25 مهر 98
تاریخ پخش:25/07/98
 
1- خوراک و پوشاک، مصداق کدام نیاز انسان است؟
 
1) نیاز شخصی
2) نیاز اجتماعی
3) نیاز عالی
 
 
2- کدام یک از موارد ذیل، نیاز اجتماعی انسان است؟
 
1) شناخت جهان
2) شناخت انسان
3) قوانین و مقررات
 
 
3- آیه آخر سوره کافرون، بیانگر چیست؟
 
1) دین، یعنی ایمان به خدا 
2) انسان بی‌دین نداریم
3) دین‌دار واقعی نداریم
 
4- نشانه‌ی فطری‌بودن یک امر چیست؟
 
1) هر انسانی در هر مکانی و زمانی داراست
2) نیاز به معلم و آموزش ندار
 ... حقوق ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺸﻖ و احساسات ﺷﺴﺖ ﻣﺧﻮﺭﺩ، ﺑﻪﺩﻟﻞ ﺍﻦ ﻣﺤﺪﻭﺩﺖ ﻪ : ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺸﻖ، ﺭﻧﺞ ﺩﺮﺍﻥ تاﺛﺮ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﺑﺨﺸ ﺍﺯ ﺷﺴﺖ حقوق  به این دلیل ﺍﺳﺖ ﻪ ﻗﺮﺑﺎﻧﺎﻥ شرایط ﺭﺍ ﺑﻪﺍﻧﺪﺍﺯه ﺎﻓ ﺷﺒﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﻤﺩﺍﻧﻢ . ﺗﺠﺮبه انسان بودن ﺿﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ . ‏ ﺑﺪﻭﻥ توجه به منشا ﻣﺠﺎﺯﺍﺕﺮﺩﻥ ، ﺍﺳﺘﺜﻤﺎﺭﺮﺩﻥ واقعیت ﻭ ﻣﺤﺮﻭﻣﺖ ﺍﺯ وسعت دید  ﻣﺜﺎﻝﻫﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻮﻉ ﺷﺴﺖ ﺑﺮﺍ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ انسان و حقوق است ﻪ ﺎﻫ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺎﺭ ﻣﺷﻮﻢ .
توی فضای مجازی یکی به کرد بودنش افتخار می‌کنه، یکی به ترک بودن و دیگری به لر بودن.
به نظرم چنین تفکری بیهوده‌اس!
آدم باید به انسان بودنش افتخار کنه.
تفکر من هم بیهوده‌اس! 
چون که انسان بودن هم افتخار چندانی نداره!
کافیه یه نگاه به اطرافتون بندازید تا منظورم رو متوجه بشید.
 
پ.ن: فکر کنم بهتر باشه از این به بعد، پست‌ها رو به زبان عامیانه بنویسم. اینجوری هم راحت‌تر میشه با منظور نویسنده ارتباط برقرار کرد هم اینکه فرقِ پست‌های روزمره‌ام با پس
با سلام و عرض ادب . 
امروز رفته بودم برای جمع کردن توت تا بعدا خشک بکنم اونا رو . توت خشک با چایی خیلی می چسبه  . 
متاسفانه صحنه ای دیدم که خیلی ناراحتم کرد . چند تا موجود ( دلم نمی خواد بهشون بگم انسان)  برای خوردن چند تا توت بیشتر با شاخه مادر مرده کاری کرده بودن که گونه ی ما رو مقابل حیوانات شرمنده می کرد  . 
اونجا بود که فهمیدم افت ، ما انسان ها هستیم و ملخ ادامون رو در میاره . 

عکس : پارک خورشید شهر مشهد 
ز بهشت‌ که‌ بیرون‌ آمد،  دارایی‌اش‌ فقط‌ یک‌ سیب‌ بود. سیبی‌ که‌ به‌ وسوسه‌ آن‌ را چیده‌ بود.و مکافات‌  این‌ وسوسه‌ هبوط‌ بود.فرشته‌ها گفتند: تو بی‌ بهشت‌ می‌میری. زمین‌ جای‌ تو نیست. زمین‌ همه‌ ظلم‌ است‌ و فساد. و انسان‌ گفت: اما من‌ به‌ خودم‌ ظلم‌  کرده‌ام...زمین‌ تاوان‌ ظلم‌ من‌ است. اگر خدا چنین‌ می‌خواهد، پس‌ زمین‌ از بهشت‌ بهتر است.خدا گفت: برو و بدان‌ جاده‌ای‌ که‌ تو را دوباره‌ به‌ بهشت‌ می‌رساند، از زمین‌ م
 
یک‌جایی هست که انسان از حیوان بیشتر می‌فهمد، و آن این است: تشخیص راه درست از غلط...اما یک‌جای مهم‌تر هست که حیوان از انسان بیشتر می‌فهمد، و آن اینکه حیوان راه اشتباه را دوباره تکرار نمی‌کند، اما انسان دچار تکرار اشتباه می‌شود.برای همین است که حیوانات تاریخ ندارند، اما انسان‌ها با تکرار اشتباهاتشان تاریخ را می‌سازند..
 
 
به راستی حرف زیبایی  است چرا این قدر بعضی از انسان ها به خود می بالند اما هیچ فهم ندارند که بعضی از جانوران قابل خور
ما یک ذات داریم، یک صفت داریم، یک ذات به اضافه صفت داریم، و یک نام داریم. چهار چیز ست در اینجا. ذات، شما یک انسان را ملاحظه اش کنید بدون اینکه چیزی برای او در نظر بگیرید؛ هیچی اصلا، خودش و خودش، حتی شما انسان بودنش را در نظر نگیرید، انسان بودن یک صفت است، خودش و خودش؛ این یک مطلب. 
یک چیزی داریم به نام صفات، صفات همان حالات نفسانی ست که داریم: یکی بخشنده ست، یکی بخیل هست، یکی ترسوست، یکی با حیاست، یکی بی حیاست؛ اینها صفاتی ست که بسیاری از آدم ها
بنام هستی بخش مهربان.
باسلام.
انسان از زمان تولد تا به اخر عمر خود،دچار اشتباهاتی غیر گناه الود میشود،که به نوع نه تنها گناهی محسوب نمی شود،بلکه بعضی وقت ها نشانه انسان بودن اوست.! 
تقریبا خیلی از ماها غلط های املایی زیادی داریم،و دلیل مختلف زیادی دارد! اما عدهی به صورت کاملا هوشمندانه و مکارانه! و حیله گرانه! قصد دارند،به اسم غلط املایی،ان شخص مخاطب را بسته به دشمنی یا حسادت یا کسب درامد! یا هر نقشه بد!،اعتماد به نفسش را خراب کنند و ان را ضعی
"کودک را در جایگاهی ارزشمند، بزرگوار و محترم دریابید، گویی او افتخار هم‌گام شدن با خود را به شما داده‌است، هم‌پیمایی با کسی که یک عمر در آرزوی هم صحبت بودن با او بوده‌اید، آن‌قدر ارزشمند و بزرگوار."
به این نقل به مضمون فکر می‌کنم این‌روزها و این‌که چقدر این نگرش با این که فکر کنم کودک مخلوط‌کن بی‌در است و انسان غارنشین در نوع نگاهم به کودکم فرق دارد...
غلبه بر ذهن و غلبه بر انسان. سالک توأمان به نظام باورها و عادات خود در دو سوی درون و بیرون می‌تازد و بر هر دو جهان غلبه می‌کند. ابتدا در درون،‌ سپس در بیرون. برای سالک راه زندگی، زندگی تماماً معلّم است و از در و دیوارش درس و نکته می‌ریزد. حال خردمند می‌بیند و می‌نیوشد و شکر می‌گذارد و جاهل چشم می‌بندد و ابرو تُرُش می‌کند و زبان گله و شکایت دراز می‌کند. باری فرزند کوچه‌های تاریک انسان، حال نور خدا را یافته و بر بالهای موسیقی او به سوی خانه
انسان برای زندگی کردن نیاز دارد تا معنایی برای زندگی بیابد ، معنایی برای بودن ، معنایی برای وجود داشتن و ادامه دادن .
آنچه که به زندگی معنا می دهد همان چیزی است که در آن امید ادامه دادن را ایجاد می کند .
چیزی که امید را می سازد یک هدف است ، یک آرمان ، یک ارزش معنادار .
 
اگر میخواهید معنای زندگی خود را بیابید توصیه میکنم حتما کتاب انسان در جستوجوی معنا نوشته ویکتور فرانکل را بخوانید .
همچنین برای شناخت بیشتر خودتان به عنوان یک انسان از کتاب مثنو
بودن با آن دسته از انسان‌هایی که هرچقدر بیش‌تر همراه‌شان می‌شوی و هم‌کلام‌شان، بیش‌تر به هیچ بودن خودت پی می‌بری. آدم‌هایی که به عمق رسیده‌اند بی آنکه خیس شده باشند. کسانی که با هر کلمه خود به تو می‌فهمانند که فقط در سطح آب مشغول بازی با حباب‌های کوچک بوده‌ای. تنها یک چیز برای توصیف آن‌ها کافی‌ست. "با پای خود تا لب چشمه می‌روی و تشنه‌تر برمی‌گردی. تشنه‌تر، هر بار. تشنه‌تر از هر بار. چرا؟ نمی‌دانم. نمی‌دانم"...
به نام خدایی که جانم در دست اوست  
همراهان دوست داشتنی من سلااااام ❣️ امیدوارم که حال جسم و روحتون خوب باشه❣️
یه روز یه مادری به بچش میگه قربون چشمای بادومیت برم و بچه لوس مامان میگه من بادوم میخوام. 
این بچه لوس مصداق ما بنده هاست. خدا به فرشته هاش دستور داد به آدم سجده کنین. همه سجده کردند جز ابلیس که از دستور خدا سرپیچی کرد. خدا در کتاب هدایتش میگه من بهت قدرت میدم که تو بشی اشرف مخلوقات من. من بهت ثروت میدم، حیات میدم، برتری میدم و.... باعث ش
1. الکذب یردی.(دروغ انسان را به هلاکت می کشاند)
2.الکذب خیانة.(دروغ خیانت است)
3.العلم ینجد.(علم انسان را یاری می کند )
4.العبادة فوز.(عبادت رستگاری است)
5. العلم کنز.(علم گنج است)
6.العیش یمُرُ.(زندگی می گذرد)
7.الصدق فضیلة.(راستگویی فضیلت است)
8.اللجاج شؤم.(لجاجت کردن مایه بدبختی فرد است)
9.الطاعة تنجی.(اطاعت «از خدا» مایه نجات انسان می شود)
10.المعصیة تردی.(معصیت وگناه انسان را هلاک می کند)
درد کلمه ‌ایست که همیشه ناپسند به نظر می‌رسد و با شنیدنش حس ناخوشایندی به ذهن متبادر می شود. البته بحق هم باید چنین باشد اما دردها همیشه بد نیستند و گاهی نتایج خوبی می‌توانند داشته باشند. بعضی دردها آثاری از خود بر انسان برجا می‌گذارند که بعدها می‌فهمیم که آنقدر هم بد نبوده‌اند. به طوری که انسان درد کشیده در جامعه امروز بشر انسان متعالی‌تری به نظر می آید. انسانی که بی‌تفاوت از کنار درد‌های دیگران نمی‌گذرد، انسانی که سعی می‌کند بر دیگر
جمع بندی میکنم.
نه تنها در مسئله حفظ جسم در سرما و گرما بلکه در ارتباط افراد با یکدیگر انسان ها نیاز به پوشش دارند چرا که هر انسان بر انسان های اطراف خود اثر میگذارد و اثر میپذیرد. این اثرات هم در حوزه حفظ حریم شخصیتی و هم بحث حریم جنسی است. در مباحث قبل اثبات کردیم که به چه علت روابط بدون قاعده در حوزه جنسیت مشکل ساز است. حفظ حرمت و شخصیت را هم هر انسان ذاتا درک میکند حال من سوالی دارم آیا در این موارد شکی موجود است؟پس چرا عمل نمیکنیم؟؟
برای با تو بودن همه راکشتم
کودک درونم را کشتم
شهوت درونم را کشتم 
احساسم را کشتم
انسان بودنم را کشتم
آرزوهایم را کشتم
آدم های اطراف را کشتم
همه را کشتم
هیچکس در قلب من زنده نیست
قلب من تهی است
تهی از همه چیز
میدانستم تو آنقدر بزرگی که در قلب اشغال شده جا نمیگیری
آیا میتوانم تورا در قلبم داشته باشم؟
.
.
.
.
پ.ن : مخاطب خدا هست فکر بد نکنین
چه هدفى در شناخت انسان نهفته است؟
شناخت انسان، راهى است به شناخت خدا، و در حقیقت راه خداشناسى از انسان شناسى عبور مى کند و در این مورد به برخى از نصوص اسلامى اشاره مى کنیم.قرآن مجید پیوند انسان را با مقام ربوبى آنچنان محکم و استوار مى اندیشد که غفلت از خدا را مایه غفلت از خود انسان مى داند و براى نخستین بار قرآن از این مطلب پرده برداشته است.
ادامه مطلب
من برای سال جدید قطعنامه نمی گیرم. من نمی حال همیشه خودم را یک یادآوری در مورد آنچه که مهم است در زندگی دانشگاهی است. یادآوری معمولاً نقل قولی است که من در طول سال پیدا کردم ، چیزی که می خواهم در مورد آن فکر کنم و شاید بعداً از آن استفاده کنم.
نقل قول ها روی نت های چسبنده ای است که من در بالای میز کار خود نگه می دارم. در هفته بین کریسمس و سال نو ، یادداشت های مهم سال را مرور می کنم. من چیزی را پیدا می کنم که طنین انداز باشد ، سپس آن را چاپ می کنم و کنا
هر انسانی به حکم انسان بودن، فارغ از شغل و پیشه اگر بخواهد زندگی آرمانی داشته باشد،باید در سه حوزه چیزهایی بداند:
یکم، ادبیات جهانی: شعر، رمان، نمایشنامه و سناریو فیلم و... .من فقط در ادبیات جهانی یک انسان‌شناسی عمیق را می‌یابم، بیشترین تاکید من بر رمان و شعر است.
دوم ،فلسفه: بخش‌هایی از فلسفه را همه باید بدانند، ولو به شکل آماتوری؛ اما آماتور قوی، وگرنه کمیت زندگیشان دیر یا زود لنگ خواهد شد. این به معنای متخصص فلسفه شدن نیست.بخش‌هایی از مع
نوع انسان با این همه بزرگی خود هنوز آنقدر انسان نشده است که بتواند فقط از عقل انسانی خود دستور بگیرد.
این است که می بینید افسانه ای که از قول یک قورباغه یا سوسک بال دار نقل شده است،بیش از کلمات حکما در مغز مردم نفوذ می کند.
انسان تاکنون بزرگ ترین تجربه ها و معارف خود را از حیوانات ناچیزتر از خود یادگرفته است.
هر آدمی جایی از زندگی اش کم می آورَد ،
در محاصره ی شدیدِ سختی ها قرار می گیرد و به حالتِ استیصال می رسد .
تفاوتِ بارزِ آدم ها ، در نحوه ی مواجهه با موقعیت هاست ...
یکی زانویِ غم بغل می گیرد و کمر به شماتت و نفرینِ زمین و زمان می بندد ،
یکی قوی تر از قبل ، می ایستد و بهتر از همیشه می سازد ...
قوی بودن به این معنا نیست که من مشکلی ندارم !
قوی بودن یعنی من به خودم اعتماد دارم ،
یعنی من می توانم در نهایتِ مشکلات هم ، بهترینِ خودم باشم !
همه ی انسان هایِ قدرتم
 
بهترین عمل
در میان عبادات ، نماز از جایگاه خاصی بر خوردار است بطوریکه در اذان از آن تعبیر به (خیر العمل) شده است ، خیر العمل یعنی بهترین عمل ، حال این بهتر بودن نماز از چه جهت است ؟ آیا از این جهت است که باعث قرب انسان به خداوند می شود ؟ یا اینکه بهتر بودن آن برای این است که عملی محبوب نزد خداوند است ؟ یا اینکه بهتر بودن آن به جهت رکوع و سجود آن است ، رکوع و سجودی که تعظیم و به خاک افتادن در برابر آفریدگار جهان است ؟ یا اینکه بهتر است چون انسان را
وقتی از تو می نویسم می دانم که تلالو نگاهت تمام کلماتم را روشن می کند.روزی ساقی به نام خدا ساغر وجودت را به زمین آوردوروح مهربانت راکه باده عشقست در این ساغر ریخت.وقتی که قلمت را به دستت می گیری ومی نویسی ،کلمات چون باده ای ناب از ساغر وجودت لبریزمی شود.
 
در آن لحظه که جمله شاگردانت ،از تو چگونه نوشتن را می آموختند،من از ساغر لبریز تویک قطره چشیدم وشیداشدم ،آری سرمشق تو برای همه درس بود وبرای من می مست؛
 
از تو آموختم انسان بودن مهم است نه انس
وقتی از تو می نویسم می دانم که تلالو نگاهت تمام کلماتم را روشن می کند.روزی ساقی به نام خدا ساغر وجودت را به زمین آوردوروح مهربانت راکه باده عشقست در این ساغر ریخت.وقتی که قلمت را به دستت می گیری ومی نویسی ،کلمات چون باده ای ناب از ساغر وجودت لبریزمی شود.
 
در آن لحظه که جمله شاگردانت ،از تو چگونه نوشتن را می آموختند،من از ساغر لبریز تویک قطره چشیدم وشیداشدم ،آری سرمشق تو برای همه درس بود وبرای من می مست؛
 
از تو آموختم انسان بودن مهم است نه انس
هدف مثبت
موفقیت یعنی : از مخروبه های شکست ، کاخ پیروزی ساختن .....موفقیت یعنی : خندیدن به آنچه دیگران مشکلش میپندارند ......موفقیت یعنی : از تجارب انسان های موفق درس گرفتن ......موفقیت یعنی : خسته نشدن از مبارزه با دشواری ها ......موفقیت یعنی : همیشه جانب حق را نگاه داشتن .........موفقیت یعنی : اشتباه را پذیرفتن و تکرار نکردن آن .......موفقیت یعنی : با شرایط مختلف خود را وفق دادن ......موفقیت یعنی : حفظ خونسردی در شرایط دشوار ......موفقیت یعنی : از ناممکن ها ، ممکن ساخ
اگر انسان دارای همه اعضاء و اجزاء باشد، او انسانی کامل به شمار می رود و تفاوتی نمی کند که او ظالم باشد یا مظلوم، با سواد باشد یا بی سواد و...
ولی آیا انسانیت انسان، و آنچه که شرافت و کمال انسانی نامیده می شود نیز این گونه تعریف می شود ؟
تا انسان بود فاصله ای نیست، تنها باید عادت های بد را کنار گذاشت؛
هرگاه کمتر حرف زدی و بیشتر گوش دادیهرگاه امیدوار بودی و ناامیدی را از خودت دور کردی
هرگاه به ایمان و اعتقادت شک نداشتیهرگاه بجای تنفر عشق ورزیدی
هرگاه قدرشناسی را جایگزین ناسپاسی کردیهرگاه با اعتماد به نفس به مشکلات غلبه کردی
هرگاه بدبینی را برداشتی و اعتماد را بجایش گذاشتیهرگاه بجای حرف، به ایده هایت عمل کردی
هرگاه از دروغ پرهیز و صداقت را پیشه کردیهرگاه بجای تنبلی به کار
زیادی خوب بودن خوب نیست. چون خودت را یک آدم کامل می خواهی که این شاید غیرممکن باشد. به قول معروف بی نقص و عیب خداست و انسان عاجز است این چنین بودن. چرایش را نمی دانم لابد فقط به دلیل انسان بودنش. 
 
دلم نمی خواهد کس را آزار بدهم. اگر با کلمه ای، نگاهی، بی توجهی کسی را آزار بدهم انگار زندگی روی سرم آوار شده است. لابد یک جور اختلال روانی است و اسمش را نمی دانم. مثلا امروز عمدا تلفن کسی را جواب ندادم چون از او بدم می آید و شنیدن صدایش هر چند کوتاه آزار
کتاب انسان خردمند اثر یووال نوح هراری با ترجمه نیک گرگین است؛ نویسنده در این کتاب سیر تحول زیستی و فکری انسان را به چهار بخش تقسیم می‌کند: انقلاب شناختی که انسان خودش و پیرامونش را شناخت. انقلاب کشاورزی که بین ۸۵۰۰ تا ۹۵۰۰ سال پیش از میلاد رخ داد و انسان را یکجانشین کرد. بخش سوم در مورد وحدت بشر است، که نشان می‌دهد چطور به تدریج سازمان‌های سیاسی تحکیم یافتند و به سمت یک امپراتوری جهانی حرکت کردند. در بخش چهارم کتاب، به موضوع انقلاب علمی می‌
برای اولین بار شنیدم که استغفار با توبه فرق داره! 
چقدر این روزها غرق لذتم از یادگرفتن الحمدلله
فرمودند: استغفاریعنی لحظه ای که ازش گذشتیم رو به خدا می سپاریم تا او با تمام ایمائش خلأهاش رو پر کنه! اینکه پیامبر هم استغفار می کردند بخاطر این بوده که به هرحال انسان بودن محدودیت داره... 
 
و توبه طرح و برنامه برای آینده ست. که انسان در حال با نیم نگاهی به گذشتهو در نظر داشتن آینده بتونه بهتر عمل کنه!
 
من که زبانم الکن است از توضیح کامل جزئیات زیاا
در دریای فکر دست و پا می‌زدم که به تحلیلی مادی در تایید اخلاق کانتی رسیدم. قائده‌ی طلایی اخلاق یا تقارن انسان‌ها با یک‌دیگر مورد خدشه‌های مختلف وارد می‌شود. یکی از این چالش‌ها آن است که هر شخص منی دارد که بین خودش و دیگران ترجیح ایجاد می‌کند. یعنی اگر انسان می‌فهمد که دیگری نیز باید غذا بخورد ولی به واسطه‌ی این که خودش است ترجیح می‌دهد خودش غذا بخورد. یعنی همان‌طور که می‌فهمد دیگری هم باید غذا بخورد می‌فهمد که بدن خودش نسبت به بدن دیگ
انسان آنچنان موجودی است که نمی‌تواند عاشق امر «محدود» و «فانی» باشد، یعنی عاشق شیئی باشد که به زمان و مکان محدود است. انسان عاشق کمال مطلق است و عاشق هیچ چیز دیگری نیست، یعنی عاشق ذات حق است، عاشق خداست. همان کسی که منکر خداست، عاشق خداست. حتی منکرین خدا نمی‌دانند که در عمق فطرت خود عاشق کمال مطلق‌اند ولی راه را گم کرده‌اند، معشوق را گم کرده‌اند. محیی‌الدین عربی می‌گوید پیغمبران نیامده‌اند که عشق و عبادت خدا را به بندگان یاد بدهند، بلکه
پذیریش واقعیت برای انسان سخت.انسان از حقیقت می ترسد.
عملکرد مغز 
مغز از حقیقت فرار می کند.مغز تلاش می کند آن را باور نکند.
.آیا پذیریش حقیقت برای انسان مفید است؟
بعله .پذیریش حقیقت برای انسان دردناک است زمانی که انسان حقیقت را می پذیرد.کم کم می تواند راه حل را برایش کند‌.دیدگاه روانشناسی
روانشناسان اعتقاد دارند پذیریش حقیقت برای انسان مفید است.آن ها می گویند زمانی که انسان حقایق زندگی را می پذیرد.زندگی آسان می شود.خود شناسی
زمانی که انسان حق
پرومتئوس که آتیش رو از خدایان دزدید و به انسان هدیه(!) داد، زئوس (خدای خدایان) فهمید و عصبانی شد. برای مجازات قرار شد که پرومتئه به کوه قاف بسته بشه و هر روز صبح با طلوع آفتاب یک عقاب غول پیکر (خدای انتقام - تایفون) بیاد و زنده زنده جگرِ پرومتئه رو بخوره. از اون جایی که پرومتئه خدا بوده، نمی‌مُرده، تا فردا صبح جگرش ترمیم می‌شده و دوباره توسط تایفون خورده می‌شده.مجازات اصلی پرومتئه فقط درد بی اندازه از خورده شدن جگرش نبود، بلکه آگاهی از  تموم نش
پروردگارا! تو خود تنهایی و یگانه ای و تدبیر کرده ای در کار بشر که او را جفت بیافرینی که تنهایی تنها از آن توست و مخصوص مقام ربوبیت توست...
حالیا این چه سرنوشتی‌ست که انسان هر چقدر هم تنها نباشد بازهم تنهاست و تنهایی را حس می‌کند
هر چقدر هم در جمع باشد باز تنهایی را می‌بیند...
بارالها ! این تنهایی از آن توست و تو تنها می‌توانی انسان را از درد تنهایی برهانی
یا با درک وجودت که کار مخلصین است...
یا با فرستادن فرستادگانی از جنس انسان برای انسان که پی
اینطور که از آیات و روایات برمیاد خود جنیان مثل دیگر موجودات مادی مونث و مذکر هستند و باهم ازدواج ونکاح دارند، اما جن با توجه به اینکه دارای قدرت تصرف در اجسام هست شاید بتونه به صورتهای مختلف باعث تحریکات جنسی انسان بشه یا با مجسم شدن، چه تجسم مادی و چه خیالی با انسان معاشقه کنه اما بحث ازدواج و دارای فرزند شدن اصلا پذیرفتنی نیست چون دارای دو جنس متفاوت هستند و بلحاظ علمی غیر قابل قبوله حتی دو نفر انسان اگه بلحاظ ژنتیکی با هم سنخیت نداشته با
دفترچه یادداشت گوشی من شلوغ‌ترین بخش گوشیمه. هرچیزی رو که به ذهن و دلم
میاد، سریع اونجا می‌نویسمش. خوابم نمی‌بره و یادداشت‌هام رو مرور می‌کنم‌.
کلی خاطره برام زنده شد. تو یکی از یادداشت‌هام نوشته‌م: 《بعضی آدم‌ها شکل
انسان‌شده‌ی دردند.... تصور کن... دردی که می‌خندد....》...حالا هرچی فکر می‌کنم یادم نمیاد با دیدن کی یا چی این رو نوشتم....کی برام شکل انسان‌شده‌ی درد بوده؟نکنه خودم؟
پدربزرگم سواد ندارد! اما انسان شریفی است. احترام می گذارد، حتی به کوچکتر از خودش!.. مهربان است، با فرزندانش، نوه هایش، همسرش، خواهرانش و با همه!.. حرف من این است: بعضی ها سواد آنچنانی ندارند، اما انسان شریف و بزرگواری هستند. معرفت و انسانیت، ربطی به میزان تحصیلات ندارد! بعضی ها چند کلاس هم سواد...
انسان از (جایگاه) سکوت خواهد دید که هر راهی که ذهن حرکت کند فقط حرکتی از فکر است که هیچ واقعیتی برای او وجود ندارد و فقط وقتی انسان او را باور داشته باشد واقعی می‌شود. فکرها فقط از راه آگاهی حرکت می‌کنند. آن‌ها هیچ قدرتی ندارند. هیچ‌چیز واقعیت ندارد مگر آنکه انسان به او برسد ، بر او چنگ بیاندازد، و او را به ترتیبی با قدرت باور آبستن سازد.
تنها راه برای ورود سکوت در خود کلام خودش است. انسان نمی‌تواند با چیزی به آنجا برود، به جز با هیچی. انسان نم
به منظور تربیت و پرورش انسان های سالم و توانمند و بناگذاری جامعه‌ای پیشرفته و سرآمد، در آموزش‌، برای کودکان ١٥-٩ سال کشور ، محورها و موارد زیر در نظر گرفته می‌شوند:
١- مهارت درست لباس پوشیدن٢- مهارت درست راه رفتن٣- مهارت خوب حرف زدن٤- مهارت حرف خوب زدن٥- مهارت منظم بودن٦- مهارت شعر خواندن٧- مهارت نقاشی کردن٨- مهارت نوشتن٩- مهارت ترانه و دکلمه خواندن١٠- مهارت بهداشت ١١- مهارت کار تیمی١٢- مهارت انتقاد کردن درست١٣- مهارت جرات ورزی و تمرین شجاعت
میدونی بعضی صفت ها هست که انسان دلش میخواهد داشته باشد و برایشان تلاش میکند. آرزویش است که روزی بهش بگویند که انسانِ [آن صفت] ای است. حالا گاهی اگر آن را به انسان بگویند به اندازه لازم ارضا نمیشود. میدانی دلیلش چیست؟ چون آن صفت نسبی است. انسان دلش میخواهد کسی که دلش میخواهد او را به عنوان کسی که [آن صفت] است بشناسد. بله. روزی که [او] بهم بگوید [آن صفت] عیدِ من است.
صفحه اصلی
دانش
دانش
جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۴
هوش انسان ژنتیکی است یا اکتسابی؟
ترجمه مهرجان صیادی: بر خلاف آنچه اغلب مردم تصور می‌کنند علاوه بر ژنتیک، محیط اجتماعی نیز در پرورش هوش انسان نقش به‌سزایی دارد
brain600
ادامه مطلب
"شمس تبریزی گوید: اگر سخنی را شنیدید و به دلتان نشست، بدانید که آن سخن حق است و به دنبال آن بروید، پس بر این باور باشیم که: متبرکند انسان های اندک شماری که پیوسته در روح دیگران جاری هستند و آدمی را از روزمرگی به روز سبزی می برند. - شمس تبریزی
تو دو تن هستی، یکی بیدار در ظلمت و دیگری، خفته در نور!  یادمان نرود، در دفتر دیکته فردایمان بنویسیم: باید انسان بودن، پاک بودن ،مسئول بودن و در اندیشه سرنوشت دیگران بودن وظیفه نباشد، بلکه صفت آدمی باشد!"
برگ
می دونی چیه! ما بد وقتی به دنیا اومدیم! درست زمانی به دنیا اومدیم که شعر بزرگان خودشو پیدا کرده، موسیقی ساز بزرگان این قلمرو هنری رو شنیده و نویسندگی قلم نویسنده های بزرگ رو به خودش دیده. نه فقط شعر و موسیقی و نویسندگی، که اصلا کل هنر؛ یعنی نقاشی و خطاطی و منبّت و فیلمسازی و معماری و هرچی که توی این اقلیم بِگُنجه!پس باید معمولی باشیم. معمولی بودن به منزله ی زندگی نکردن و تلاش نکردن نیست، بلکه مفهومِ غاییِ پذیرشِ "خود" رو می رسونه.این که باشیم، ه
وقتی که کنت ژوزف آرتور دوگوبینو در رساله«در نابرابری نژادهای انسان»اعلام کرد که
نوع انسان از نژادهای مشخصی تشکیل شده است که (مانند افراد آن)در ساختمان بدنی، توانایی ذهنی و چگونگی خلق و خوی، ذاتا با یکدیگر متفاوت اند و از میان نژادهای انسان، نژاد آریا بر دیگران برتری طبیعی دارد، بسیاری از (رنگ باختگان) شادی کردند.
دیروز کتاب میشل اوباما رو می‌خوندم و به داستان قابل فکری رسیدم. باراک اوباما زندگی سخت و پر از بی توجهی والدینش داشته؛ ولی هیچوقت درگیر اونها نبوده و در عوض همش به فکر تغییرات مثبت در آینده بوده. بعلاوه انسان خوشحال و رو به رشدی هست.
با یه برآورد حال خودم، دیدم دوست دارم یه تغییرات اساسی تو حال روز خودم بوجود بیاورم.
احساس خوشبختی و نشاط، یک ویژگی درونی هست و برعکس اون هم احساس خراب بودن اوضاع و سخت بودن زندگی و مظلوم بودن و غمگین بودن و خسته
قوام حیات معنوی انسان به تذکّر و توسّل و خشوع و ذکر است که در مساجد الهی، در جایگاه‌‌های عبادت، برای انسان فراهم است، مخصوصاً آن مراکز و مساجدی که اثری و نشانه‌‌ای از اولیاءالله در آنها هست. جایی که انسان میداند یا ظنّ به این دارد که مورد توجّه اولیای الهی است، طبعاً معنویّت آن مکان بیشتر است و مسجد مبارک جمکران جزو این گونه جایگاه‌‌ها و مراکزی است که توجّه به خدای متعال و تذکّر و خشوع و تضرّع در آن برای انسان فراهم‌‌تر است.
داشتن سر اینکه کی میره سرکلاس و کی نمیره بحث میکردن و کار به دعوا کشید،منم یه گوشه نگاشون میکردم  هر لحظه به این فکر می کردم که خدا داره الکی هزینه میکنه واسه خلقت، و از شما چه پنهون داشتم از اقامت مضحک ام تو دایره ی خلقتش لذت هم میبردم.اوه بله من هم دانشجو هستم بله بله تکراری شب ها دیر میخوابم، چون فرصتش را یافته ام کارامم بله تکراری موسیقی، فکر، قِربله 
پرفکت بودن؟کپی و تکراری حرف، کلمه، ناکافی، آب دهان، دست، تصویر، استیصالآن هم تکرار
خشم در موجودات زنده(حیوان و انسان)بعنوان بخشی از مکانیزم دفاعی و بازدارندگی است.یک نکته لازم است در اول کلام ذکر شود و اینکه رفتارهای برخی حیوانات مثل شیر،ببر،گرگ،عقاب،کفتار و همه آنچه ما بعنوان حیوانات درنده میشناسیم هیچ ربطی به خشم و خشونت ندارد.این رفتار لازمه بقای حیات آن موجودات است و اساسا حیوانات جز در مورد بقا و یا احساس خطر و تجاوز به حریم دست به رفتار باصطلاح ما خشونت آمیز نمیزنند.وضعیت انسان این میان کمی متفاوت است.انسان علاوه ب
یکی از احساس هایی که در همه ی انسان های سالم وجود دارد احساس تعلق و وابستگی است.انسان موجودی اجتماعی است.معنای اجتماعی بودن این است که زندگی او به بودن با دیگران وابسته است.انسان نمی تواند تنها زندگی کند.ممکن است انسان هایی در اطراف شما باشند که تنها زندگی می کنند اما در واقع تنها نیستند.چون دست کم غذایی که می خورند به دست دیگران تولید می شود و یا لباسی را که می پوشند دیگران تهیه می کنند.جدایی از انسان های دیگر و تنها ماندن بیش از حد روان ادمی
اگر از همان ابتدا خداوند از خودمان می پرسید: می خواهید در دنیا چه چیزی باشید؟ فکر نکنم جواب من انسان بودن باشد! ترجیح می دادم کاکتوسی در دل شن های داغ باشم که با آمدن ابرها در دلم قند آب می شد که باران خواهد بارید و معشوقه ام را در آغوش خواهم کشید. اگه هم می خواستم سخت تر باشد، سنگی می شدم در میانه رود تا هم قدرت خویش را وقتی آب را به دو نیم تقسیم می کنم جلوه کند و هم عبور از رود را تسهیل ببخشم. اگر دنبال زیبایی هم بودم شاخه چناری می شدم تا بلبلی
قیمت کتاب انسان ۲۵۰ ساله بسیار مناسب بوده و ارزش ریالی این کتاب بالاتر از این حرف هاست.
این کتاب که زندگی سیاسی مبارزاتی ائمه اطهار میباشد، مجموعه سخنرانی های مقام معظم رهبری می‌باشد.
انتشارات صهبا و انقلاب اسلامی ارائه دهنده این کتاب هستند.
اقدام تامل برانگیز یک سرباز آلمانی موجب شد تا 317 خیابان از سراسر دنیا به نام او نامگذاری شود.
عکس بالایک سرباز آلمانی را نشان میدهد که برای کودک جا مانده از خانواده اش سیم خاردار دیوار برلین را کنار زد. این سرباز به دلیل خیانت به کشور اعدام شد.
متن زیر نوشته ای در دفتر یاداشت این سرباز است :
گاهی انسان بودن گناه بزرگیست . اکنون که میدانم بخاطر کمک کردن به کودکی بیگناه که بازیچه جنگ و خشونت شده است فردا قبل از طلوع آفتاب مرا بدستان خداوند می‌سپا
از موقعی که انسان ها روی زمین افریده شدن انسان ها به تدریج علومو فنون زیادی رو فرا گرفتند.با پیشرفت علم های مختلف انسان ها توانستند با ساخت روبات هایی که کار های انهارا انجام 
میدادند یا از انها برای حملو نقت استفاده میکردند که امروزه اسم این روبات هارا ماشین گزاشتند.
حالا این جا یک سوال به وجود می اید ما انسان ها از کجا منابع غزاییمان را تعمین میکنیم؟
این روبات ها از کجا انرژی حرکتیشان را تمین میکنند؟
مهم ترین منبع غزایی انسان ها اب است. و م
برخی معیار انسانیت را به علم و دانش دانسته اند و گفته اند آنچه موجب برتری می شود، علم است. هر اندازه که انسان آگاهی و دانش بیشتری پیدا کند، انسان تر است و هر اندازه که از علم و دانش بی بهره باشد، به همان میزان از انسانیت بی بهره تر است. بر اساس این تعریف، دانش آموز کلاس اول از کسی که هنوز به مدرسه نرفته انسان تر است و همین طور دانش آموز کلاس دوم از دانش آموز کلاس اول انسان تر است و هر کس معلوماتش بیشتر باشد انسان تر است.
روشن است که این معیار به تن
شهر سوال ـ اصل اینکه ضرر شلاق های شراب خوار، برای او بیشتر از ضرر خود
شراب خوردن است، می تواند به راحتی مورد انکار قرار گیرد. چون شرافت و عظمت
انسان به عقل اوست. و ضرر شراب خوردن، به عقل انسان وارد می شود و او را
از داشتن تمایز با حیوانات، ساقط می کند! در حالی که ضرر شلاق به جسم انسان
وارد می شود. و از جهتی نیز می تواند او را به انسان بودن نزدیک تر کند!
چون این مجازات او را از شرابخواری دور کرده، و سبب می شود شخص کمتر به عقل
خود آسیب برساند. بناب
نفس در لغت به معنی جان ، روح ، روان و نشان دهنده زنده بودن است (دهخدا) .
در علوم اسلامی و قرآنی ، به عنوان جهت دهنده حرکت و اندیشه آدمی و مسبب بسیاری از کردار و رفتار معرفی می شود . قرآن کریم انسان را دارای پنج نفس معرفی نموده است ، به نظر فلاسفه می توان گفت :« نفس انسان یکی است ولی چهار جلوه و عمل از خودش نشان می دهد.» 
ادامه مطلب
ادامه تفسیر بیت اول گلشن راز شیخ محمود شبستری رحمه الله علیه
بنام آنکه جان را فکرت آموختچراغ دل به نور جان برافروخت
روشن شد که مفهوم جان دال بر مفهوم فکرت است. و به نوعی ظرفی است برای فکرت، البته این ظرف به معنای ظرف زمانی و مکانی نیست. زیرا اساساً جان و فکرت از سنخ مسائل زمانمند و مکانمند و جسمانی نیست. اینکه انسان دارای فکرت است، و با فکرت می فهمد که همان فکرت از سنخ مادیات و ظواهر و محسوسات نیست، این خود دال بر این می شود که اساساً جان و روح و
معنای زندگی

یک از نشانه های زنده بودن انسان ، تپیدن قلب اوست ، و تپش
قلب علامت حیات است ، از طرفی لازمه ی زنده بودن حرکت است و انسانی که حرکت می کند
زنده است
غالب انسان ها برای حرکت خود فکر نموده و هدفی را برای آن
در نظر گرفته و تلاش می کنند به هدف خود دست یابند
شاید بتوان گفت : معنای زندگی ؛ یعنی هدف دار بودن و در
راستای آن تلاش کردن است
ولی این معنای زندگی ، معنای محدود ی در مورد انسان است نه
یک معنای کلی و کلان برای همه ی انسان ها و قافله ی بشریت
خرید کتاب انسان ۲۵۰ ساله که شامل ۳ حلقه ویا ۳ جلد میشود، از سمت کتابخوان ها مورد استقبال قرار گرفته است.
این کتاب بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی مبارزاتی ائمه معصومین است که مخصوصاً برای جوان ها راهگشاست.
این کتاب با زبانی آسان و قابل درک نوشته شده و عموم مردم می‌توانند آن را بفهمند.
کتاب را میتوان از انتشارات صهبا و انقلاب اسلامی دریافت کرد.
تصور این که زمین یک لحظه از چرخیدن به دور خورشید منصرف شود و دورت بگردمِ آدم‌های دوره‌گرد بشود خیال باطلیست. توی این روزهای آخر سال نهایت کاری که از دست زمین بر می‌آید یک خانه‌تکانیست. یا در شهر زلزله آید یا با شهرداری بولدوزر. این جوری زمین به جای آدم‌های دهان‌بسته دهان باز می‌کند و ماهی شب عیدش را می‌خورد. بله هر چه قدر هم ماه باشی هم‌چنان فقیر بودن چیز خوبی نیست و نمی‌شود تا ابد با این عریضه که حقم را خوردند دهان و عقلت را شیرین کنی، ا
"انسان کامل” کا مسئلہ ہمارے اصول دین کی دو اصلوں کے ساتھ مربوط ہے، ان میں سے ایک نبوّت اور دوسری امامت ہے اور "انسان کامل” ان دو اصلوں کا جامع اسم ہے۔ جب ہم ان دو اصلوں کی بات کرتے ہیں، تو ان کا جامع "انسان کامل” ہے، رہی یہ بات کہ اصول دین میں یہ ایک دوسرے سے علیٰحدہ ہیں تو اس کی وجہ وہ فرائض ہیں جو پیغمبر (ع) اور امام (ع) کے سپرد ہیں ورنہ دونوں کا منشا "انسان کامل” ہے، انسان کامل کسی مقام پر ظاہر ہو کر پیغمبر (ع) کا کردار ادا کرتا ہے اور کسی مقام پر
آیا میدانید : وزن پوست بدن انسان بالغ بر ۲/۷ کیلوگرم (دو و هفت دهم) است ؟آیا میدانید : کمبود خواب، زودتر از کمبود غذا موجب مرگ انسان می‌شود ؟آیا میدانید : انسان در سال ۳۰۰۰ قد متوسط ۲ متر و ۱۲۰ سال عمر و پوست قهوه‌ای خواهد داشت ؟ ...
ادامه مطلب
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در آناتومی بدن انسان عضوی یافت می‌شود که قادر نیست درد را حس کند و از قضا یکی از مهم‌ترین اعضای بدن انسان نیز به شمار می‌رود.
بدن انسان از هزاران رشته تار عصبی تشکیل شده است که در هر لحظه می‌توانند به ما احساس درد را منتقل کنند. با این حال یک عضو وجود دارد که با این حس بیگانه است و نام آن مغز است!
برای اینکه دریافت چرا مغز نمی‌تواند چنین حسی را دریافت کند باید به مکانیزم احساس درد در بدن مراجعه کرد. گیرنده‌ها
رمان های برتر سال های اخیر میتوان به رمان بیشعوری و رمان انسان خردمند اشاره کرد و دانلود کتاب انسان خردمند pdf
کتاب انسان خردمند جزء پر فروش ترین کتاب های سال اخبر بوده و برای دانلود کتاب انسان خردمند با فرمت pdf می توانید مراجعه کنید
دانلود بهترین رمان های جدید و مفرح و باحال سال های 1398 و 1397 و 1396 و دانلود کتاب انسان خردمند pdf
دانلود زیبا ترین و بهترین رمان های سال دهه های 90 و 80 و دانلود کتاب انسان خردمند با فرمت pdf
دانلود جدید ترین و زیبا ترین و ب
هر وقت که هرکس در زمان مناسب تصمیم درست رو نگیره .. بعدا یه خروار احساس بد میاد خرخره ادم رو میگیره هی با خودم میگم تا کی قراره ادم خوبی بودن نقش من از زنده بودنم باشه، تا کی میخوای این اسب چموش رو سفت بچسبی و حبس اش کنی که نیاد جای عشق و محبت رو بگیره ... تا کی باید خدایی که توی این همه در به دری و واماندگی بشری که باید در نهایت عجز خودش رو داد بزنه اون بالا به نظاره زجر بردن یه سری بنده نما هاش مثل خودم و یه سری بنده های مخلص  خودش باشه ... تا کی با
انسان‌تباران بیشتر از چند میلیون سال عمر ندارند و سن انسان هوشمند نهایتا
به ۲۰۰ هزار سال می‌رسد. انسان‌ها طی میلیون‌ها و هزاران سال تغییرات
زیادی کرده‌اند. ولی تا به حال فکر کرده‌اید در آینده انسان‌ها ممکن است به
چه شکلی در بیایند؟ آیا ممکن است قابلیت ابزارسازی انسان و فناوری او
بتواند تکاملش را تحت تاثیر قرار بدهد؟ وب‌سایت فیوچریزم که علاقه‌ی زیادی
به آینده‌پژوهشی دارد، با استفاده از بعضی داده‌های علمی و البته مقدار
خیلی زیادی
بنام خالق هستی
انسان ... همه ی موجودات جهان زمانیکه به دنیا می اینددارای نوع هستند...برای مثال زمانیکه یک اسب به دنیا میاد دارای ماهیت اسب هست وزمانیکه می میرد هم می گویند اسب مرد.یعنی درطول عمرش همان اسب بوده است وماهیتش ازاسب به پلنگ یاگربه یا هرحیوان دیگر تغیییر نکرده است... حالا بیایم سراغ انسان...انسان زمانیکه به دنیا می اید دارای نوع خاصی نیست.هرچند به شکل وشمایل یک انسان است ولی انسانیتش را خودش باید بسازد..انسان یک موجود زنده خام است که
در ذیل برخی مباحث تصویری استاد بهجت پور به اشتراک گذاشته شده است.
همایش انس با قرآن
روی متن بزنید و به آپارات منتقل شوید.
جامعه سازی با قرآن
انس با قرآن
آرامش خاطر به انسان
قرآن بهترین دوست انسان
اهمیت دلگرمی انسان به بهترین دوستان
بهترین مونس انسان

ادامه دارد.

https://www.aparat.com/v/1Q8GB
کلیات خمس:
میگویند هر کلی را که نسبت به افراد خود آن کلی در نظر بگیریم و رابطه اش را با افراد خودش بسنجیم از یکی از پنج قسم ذیل خارج نیست:
 
۱. نوع:
مفهومی کلی که بیانگر تمام ذات یا حقیقت شی است.
(مانند اسب نسبت به حیوان)
 
۲. جنس:
مفهومی کلی که بیانگر بخشی از حقیقت شی است.
(مانند حیوان نسبت به انسان و شتر)
 
۳. فصل:
مفهومی کلی است که یک نوع را از سایر انواع در یک جنس جدا می‌کند.
(مانند ناطق که انسان را در جنس حیوان از سایر انواع حیوان جدا می‌کند)
 
4. عرض
مقدمهشادی و سرور از حالت های درونی انسان است که نمودهای بیرونی هم دارد. این حالت محصول و معلول نوعی آگاهی از تحقق اهداف و آرزوهاست و زمانی ایجاد می شود که انسان به یکی از اهداف و آرزوهای خود دست یابد یا این که احتمال تحقق آن را بالا بداند. شادی از حس رضایت مندی و پیروزی به دست می آید و وقتی انسان به هدف خود نمی رسد یا آرزوی خود را بر باد رفته می بیند، حالت غم و اندوه بر او چیره می شود. یعنی حزن و اندوه حالتی است که از حس نارضایتی و شکست به دست می آی
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از هنر زندگی : آلفرد آدلر از جمله روانشناسان معروف اتریشی است که بر جنبه اجتماعی بودن انسان تاکید زیادی داشت. همچنین منبع اصلی انرژی و انگیزه های انسان را میل به قدرت می دانست. او معمولا اولین پیشرو در گروه روانشناسی اجتماعی در روانکاوی معرفی می‌شود و نظریه‌ای را ارائه داد که «علایق اجتماعی» نقش اصلی آن بود. همچنین او تنها روانشناسی است که یک گروه چهار نفری تشکیل داد که این گروه به نام او نامیده می‌شود.
ا
دانلود با کیفیت ترین و کامل ترین  کتاب انسان شناسی محمود رجبی به صورت خلاصه در قالب pdf  که لینک دانلود بلافاصله بعد از پرداخت نمایش داده می شود. شامل دو فایل خلاصه شده با کیفیت بالا می باشد.خلاصه کتاب انسان شناسی رجبی
این خلاصه درس با کیفیت بالا تهیه شده و مربوط به قسمت های مهم و کلیدی این کتاب می باشد.
دانلود کامل ترین خلاصه و سوالات کتاب انسان شناسی محمود رجبی
دانلود کتاب انسان شناسی محمود رجبی pdf
این فایل، خلاصه کامل کتاب انسان شناسی محمود
پاورپوینت درس انسان ،طبیعت ، معماری
دید کلی :
پاورپوینت درس انسان ،طبیعت ، معماری در 78 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت ppt
توضیحات کامل :
پاورپوینت درس انسان ،طبیعت ، معماری در 78 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت ppt
 
فهرست مطالب:
هدف درسانسان کیستداستان آفرینشتعریف انسان‌شناسیدسته‌بندی انسان‌شناسیاهمیت و ضرورت انسان‌شناسیابعاد وجودی انسان ویژگیهای انسان نیازهای انسانی روابط انسانی نگرشهای مختلف در ارتباط با انسان و محیطنقش عوامل
وایسادم کنار در فست فودی و وانمود کردم دارم با گوشی کار می کنم.- یه تیکه مرغ بندازیم واسه اش؟+ خَری ها! آخه کی به گربه غذا می ده؟! گربه باید آشغال بخوره! باید سرش رو بکنه توی جوب و هرچی گیرش اومد بکنه توی شکمش!از جاش بلند شد و یه خورده مرغ گرفت توی دست چپش تا در رو باز کنه و بندازه بیرون. رفیقش لباسش رو کشید و گفت: نمی خواد حالا حامی حیوانات باشی. من و تو باید غذا بخوریم که هر روز مثل سگ داریم کار می کنیم.- گشنگی انسان و حیوون نمی شناسه! گشنه که باشی، ا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها