نتایج جستجو برای عبارت :

روبه روی آینه

بغض‏های حقیر ما،
روبه‏روی تصاویر گلگون شما سرریز می‏شود و راه را برای کلام می‏بندد؛
با شما شقایق‏هایم.
از شما چه باید گفت و چه باید نوشت؟واژه ‏های خاکسترگونه ما، فقط بلدند روبه‏روی شما ضجه بزنند.
اما کاش می‏دانستند که یاد شما حرکت است؛
حرکتی برای بهبودی وضعِ «بودن»
برایان تریسی تو کتاب مدیریت بحرانش میگه در برابر بحران‌ها جوری رفتار کنید که انگار همه دارن نگاه‌تون میکنن... انگار قراره نشون بدید واقعا کی هستید و چی هستید!
من اگه همه نگام کنن مطمئنا این همه شکننده نبودم!! این همه زود رنج...
برایان تریسی میگه هر آدمی به طور میانگین هر سه ماه یه بار با یه بحران روبه‌رو میشه... ما تو این دو ماه با چند تا بحران روبه‌رو شده باشیم خوبه؟!! :)))
یکی از این بحرانا بد بحرانی‌ه... خدا کنه اتفاق نیوفته...
 
سلام. مدت طولانیی هستش که هرکار میکردم واردپنل وبلاگ دستان خالی شم با پیغام رمز وارد شده غلط است، روبه رومیشدم
و متاسفانه هرچی بازیابی رمز روهم میزدم واز طریق ایمیلم  تست کردم و رمز جدید زدم بازم با همین پیغام روبه روشدم
و متأسفانه تر هرچی پیگیری کردم در بیان و از دوستان کمک گرفتم بی نتیجه موند..
شکر خدا زمانی که درخواست نویسنده داده بودم برای دستان خالی ویکی دو نفر از دوستان نویسنده شدن..به کمک همونا تونستم با نام کاربری وبلاگ دیگم برگردم.
آپارتمان 69 متر 5 غربی
 
توضیحات :
69 متری –  طبقه اول – دوخواب – روبه نما – روبه آفتاب – خوش نقشه
امکانات :
پارکینگ اختصاصی
کابینت ام دی اف
پکیج رادیات
تراس
کچبری
نقاشی
کاغذ دیواری
کف سرامیک
 
شرایط پرداخت :
60 میلیون وام60 میلیون رهن400 میلیون نقد
 
مشاور خرید آپارتمان 69 متر 5 غربی
داریوش ضرابی :
09198070620
 
مشاوره در امور خریدآپارتمان در اندیشه،فروش،مشارکت در ساخت
آدرس : اندیشه فاز یک ابتدای خیابان ارغوان شاهد املاک خانی
دوست داشتم وقتی نور گنبدت صورتم را روشن می‌کند و چشمم به پرچمت می افتد، روبه رویت زانو بزنم. دست هایم را به کف حرمت متبرک کنم. چفیه ام را بیندازم روی صورتم و از دست خودم و زندگی که تباه کردم، هق هق گریه کنم و بگویم: ببخش. خوب نیستم که مرا ببینی و حظ کنی. خراب آمدم درستم کنی. شبیه حرف هایی که در خلوت هایم میزدم و تو از افلاک می آمدی پایین. کنارم می‌نشستی و گوش میدادی.
اما نشد. تقصیر کاروان بود یا قلب من قسی شده بود یا شما غصه ها را از قلبم برداشته بو
نشسته‌ای روبه‌روی من. نمی‌دانم؛ شاید هم روبه‌روی من نیستی و من دوست دارم این‌طور خیال کنم. ولی نه، خیال نیست. واقعا نشسته‌ای روبه‌روی من و این دستپاچه‌ام می‌کند.
وقتی نشسته باشی روبه‌روی من، من باید دقیقا چه کنم؟ نگاهت کنم؟ چقدر؟ چه‌طور؟ به چه چیز باید نگاه کنم؟ دستت؟ چشم‌هایت؟ دکمۀ لباست؟
آدم اگر بخواهد نجیبانه و مومنانه و مودبانه به کسی نگاه کند باید او را چه‌طور ببیند؟
آه! نه! صبر کن! انگار از هیجان و دستپاچگی زیادی جلو رفتم. باید
نشسته‌ای روبه‌روی من. نمی‌دانم؛ شاید هم روبه‌روی من نیستی و من دوست دارم این‌طور خیال کنم. ولی نه، خیال نیست. واقعا نشسته‌ای روبه‌روی من و این دستپاچه‌ام می‌کند.
وقتی نشسته باشی روبه‌روی من، من باید دقیقا چه کنم؟ نگاهت کنم؟ چقدر؟ چه‌طور؟ به چه چیز باید نگاه کنم؟ دستت؟ چشم‌هایت؟ دکمۀ لباست؟
آدم اگر بخواهد نجیبانه و مومنانه و مودبانه به کسی نگاه کند باید او را چه‌طور ببیند؟
آه! نه! صبر کن! انگار از هیجان و دستپاچگی زیادی جلو رفتم. باید
سرش را خم می کند سمتم و لباسم را چک می کند: دقت کردی مردم همش بهت نگاه می کنن؟
با شیطنت می خندم: شاید چون خوشتیپم؟!
درحالیکه به روبه رو خیره شده: وقتی کسی بهم خیره میشه مضطرب میشم. همش فکر می کنم پشت لباسم خونی شده.
یاد وقت مدرسه افتادم. همیشه برگشتنی چندبار باید پشت لباسش را چک می کردیم و بهش اطمینان میدادیم که تمیز است.
: هرچند که لباس معمولی پوشیدم.
سرش را تکان می دهد: درسته.
 
.
نشسته ایم کنار فواره.
: به نظرت قبول میشیم؟
دوباره لودگیم عود می کن
خصوصیات بچه های طلاق چیست؟ طلاق اغلب رویداد استرس‌زایی برای کودکان محسوب می‌شود چرا که آن‌ها نمی‌توانند علت گسست ارتباط میان والدین خود را درک کنند و با سؤال‌های ذهنی زیادی روبه‌رومی‌شوند. اگر والدین نتوانند در این فرایند به درستی با فرزند خود ارتباط برقرار کنند، فرزندشان با آسیب‌های بیشتری روبه‌رو شده و ممکن است این آسیب‌ها را تا بزرگسالی در خود نگه دارد. آنچه ضرورت دارد شناخت خصوصیات بچه های طلاق است چرا که به شما کمک می‌کند که پ
آخ. عزیزم، سلام.
از آخرین باری که برات نوشتم مدت‌ها می‌گذره. اصلا یادم نمیاد آخرین بار کی بود که خوب بهت گوش دادم. که شنیدمت. دیشب شب سختی بود، مهم نیست چرا، مهم اینه که الان من روی صندلی چرخدار روبه‌روی پنجره اتاق، روبه‌روی درخت انار و شمعدونی‌های مامان نشستم و خورشید با دست های گوشتالو و گرمش صورتم رو نوازش میده. و آسمون رو می‌بینم که یک‌پارچه حریر آبی رنگ روی خودش انداخته، چشم‌های خمارش رو بهِم میدوزه و با لبخند نفسش رو بیرون میده، ن
چه تصمیم های که در پایان شب دیروز گرفته و صبح امروز به فراموشی سپرده شد. شنیدی می گویند: هیچگاه شنبه نمی آید؟ آنقد انکار شده که خودش هم میلی به آمدن ندارد. چه کسی می تواند به من تضمین دهد که فردا زنده خواهم ماند؟ پس چرا باید برای آینده ام برنامه ریزی کنم؟! وقتی یادداشت های گذشته ام را نگاه می کنم، در می یابم جنگ جوی خوبی نبودم. حال می توان با گفتن: تغییر، به واقعیت دلخواه تبدیل شود؟! حال من زجر آور گذشته و تهی بودن آینده ام است. شاید مرگ بتواند به
راه‌های بسیاری رو طی نمودم در نهایت به این مهم رسیدم که باید نفس را زیر پا خرد کرد.
نباید چیزی به اسم "من" وجود داشته باشد. این می‌شود اولین قدم روبه جلو. 
شمعی برای فوت کردن نبود که هیچ؛ از پس بالن آرزوها هم بر نیامدم.
امّا با تمام‌ اینها مسیر سخت مشخص است. 
تامّام 
راه‌های بسیاری رو طی نمودم در نهایت به این مهم رسیدم که باید نفس را زیر پا خورد کرد.
نباید چیزی به اسم "من" وجود داشته باشد. این می‌شود اولین قدم روبه جلو. 
شمعی برای فوت کردن نبود که هیچ؛ از پس بالن آرزوها هم بر نیامدم.
امّا با تمام‌ اینها مسیر سخت مشخص است. 
تامّام 
بسم الله الرحمان الرحیم هست کلید در گنج حکیم این رمان، تخیل ذهن نویسنده است و واقعیت نیست! #پارت_۲۸۱ به هر ضرب و زوری که بود، جلوی خودم رو گرفتم تا جیغ نزنم! احمد با هراس به سمتم اومد، و باعث شد تا بقیه با تعجب نگاهش کنن. اما اون بدون توجه به کسی، روبه...
حالا که روبه‌روی هم‌ایم و 
خوابی دیده‌ایم هردو
که ابطالِ عقدِ ماست.
تو مرا صفحه‌های سیاه می‌بینی و
من تو را سیاهِ صفحه‌به‌صفحه
اما بگو هنوزِ من، هنوزِ شب و روز
این سنگ -که شاهدِ طلاقِ تو و من بود-
وقتی که نامِ من متلاشی شد
وَ تو به قعرِ خودت رفتی؛
ما را چه‌گونه دید؟
طرح احتمالی رنو ساندرو استپ‌وی2025
داچیا ساندرو که در برخی از بازارها با نام "رنو" فروخته می‌شود، خودروی چندان جذابی به نظر نمی‌رسد. با این وجود، از بهتر شدن این خودرو در آینده ناامید نیستیم.
▪️یک طرح مفهومی از سوی یک طراح صنعتی نشان می‌دهد، که تغییرات در رنو ساندرو چگونه می‌تواند آن را به یک خودروی دلخواه مردمی در سال2025تبدیل کند.
▪️در این طرح مفهومی و تجسمی، سابکامپکت2025 ارتفاع بیشتری از سطح زمین یافته و بیشتر شبیه یک کراس‌اوور سرسخت اس
زندگی بی تو چه بی معنی بود مثل شاهی که به سر تاج نداشت روبه رویت من و من کرد و نگفت در دلش گفت و زبان واج نداشت چشمت آن گوهر بی همتا بود کس ولی جرات تاراج نداشت خنده بعد از تو نیامد به لبم برگ سبزی تن خود کاج نداشت خواست تا جنگ کند با تقدیر فیل درمانده ولی عاج نداشت غم هجران سحری کشت مرا صبح دولت شب محتاج نداشت ... #الهام_ملک_محمدی
زندگی بی تو چه بی معنی بودمثل شاهی که به سر تاج نداشتروبه رویت من و من کرد و نگفتدر دلش گفت و زبان واج نداشتچشمت آن گوهر بی همتا بودکس ولی جرات تاراج نداشتخنده بعد از تو نیامد به لبمبرگ سبزی تن خود کاج نداشتخواست تا جنگ کند با تقدیرفیل درمانده ولی عاج نداشتغم هجران سحری کشت مراصبح دولت شب محتاج نداشت ...#الهام_ملک_محمدی
امروز در باورترین لحظه های تفکرم..ذهنم اشباع از تردید نیست نه!آزادِ آزادم...!
رها ترین پرنده ام امروز.. درپی کدام کلماتی؟وصف این حال مگر ممکن است؟
در من امروزبیش از همیشه امید رسیدن است
نه در رویا؛در بیداری ام امید رسیدن است
معلمی!امروز تو را با تک تک سلول های بدنم نفس کشیدم..
در این لحظه که خزیدم پشت میزم از ناچاری ود هوای گفتگوی گرمم باتو
احساست میکنم با همه ی وجودم احساست میکنم با تک تک سلول هایم احساست میکنم!من بوی گچ راهم احساس میکنم آنقدر ک
خوابگاه یعنی اینجا که دلت گرفته و غم عالم به دلته
اتاقت رو به روی آشپز خونه س
یکی هم در حین ظرف شستن کجا باید برم یه دنیا خاطره ت رو گذاشته :(
خودم شهاب تیام گذاشته بودم روبه راه شم، که اومدن شستن بردنش

پی نوشت:یکم محض رضای خدا درس بخونم بعدش میام کامنت ها رو می جوابم
طبقه ی سوم ساختمان روبه روییمان مردی زندگی می کند. این را می دانم چون هر روز سر ساعت مشخصی با یک بسته سیگار و یک دفتر و قلم می نشیند روی صندلی سفت و کوچک بالکنشان، سرش را می اندازد پایین و تا وقتی که سیگارهایش تمام می شوند می نویسد. گمان کنم تنهاست. در تمام این چند ماهی که پشت پنجره با گربه ام دوتایی حرکت قلمش روی کاغذ را تماشا می کنیم، هیچ گاه دختر کوچکی نیامد روی بالکن تا صدایش بزند یا هیچ گاه زنی برایش قهوه نیاورد.
مرد طبقه ی سوم ساختمان روبه ر
 
من کسی را از خودم دیوانه‌تر می‌خواستم
سر نمی‌پیچید اگر یک روز سر می‌خواستم
 
اهل عشق و عاشقی، اهل تمنا، اهل درد
این چنین دیوانه‌ای را همسفر می‌خواستم
 
می‌نشستم روبه‌رویش روبه‌رویم می‌نشست
لحظه‌های عاشقی از او نظر می‌خواستم
 
او قدح در دست و من جام تمنایم به کف
هر چه او می‌داد من هم بیشتر می‌خواستم
 
من کجا؟ در می‌زدن سودای خیامی کجا؟
من پی جامی دگر جامی دگر می‌خواستم
 
هر زمان هر جا که می‌افتادم از مستی به خاک
تکیه می‌کردم به می
ثبت نام انترنیتی غیر حضوری کتاب درسی در موبایل فروشی احمد (جماسی) ثبت می گردد برای اطلاع بیشتر فقط کافیست به شماره زیر تماس بگیری 09391845754-06153730708  آدرس محل کار ؛ استان خوزستان - شهرستان شادگان -خیابان شیرازی نرسیده به مسجد امام خمینی (ره) روبه روی پارکینگ
رقم طلب سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس و دستیارانش از این باشگاه مشخص شد.
برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس روز گذشته راهی کشورش شد تا تعطیلات خود را در کنار خانواده سپری کند، این در حالی است که او از پرسپولیس طلبکار است و برای ادامه همکاری با این باشگاه خواستار تسویه حساب کامل شده است.برانکو که چند وقت پیش حدود ۵۰۰ هزار یورو از مسئولان باشگاه گرفته بود، خواهان این شده تا با او و دستیارانش تسویه حساب شود تا آنها کار خود را در پرسپولی
حداقل انتقام افقی برگشتن تمام سربازای امریکایی از منطقه ست.
 
یعنی این حتی حداقل هم نیست...هنوز مونده!
 
خدایا سربازای ما رو یاری کن و تیرهاشون روبه هدف بزن! خدایا به ما رحم کن و ما رو جزو پیروز شده ها بر جبهه باطل قرار بده که پیروزی حق بر باطل حتمیه!
شب خواب دیدم یه نیسان‌آبیِ بالگرد به دیوار همسایه روبه‌رویمون خورد. چند آدم و کلی حیوون بیچاره آسیب دیده بودند. مرغ، اردک، گربه، سگ، گوسفند و ...، [بالگردِ حملِ حیوون بود!] هی از من اصرار که زنگ بزنید دامپزشک، از بقیه انکار. اورژانس دامپزشکی میخواستم زنگ بزنم، شماره‌شون رو نداشتم. به یه دامپزشک هم زنگ زدم گفت متاسفم، همکارهام نمی‌خوان بیان. 
چند دامنه که برداشت زانوهایش شل شدند و افتاد. آهی کشید. بلند شد و باز هم از دیوار پشته کشید. دفعه ی اختتام مظفر شد و روبه روی آینه ایستاد. ناگهان از دید قیافه اش یکه خورد. ولی ناامید نشد. قیچی و شانه را برداشت و دست به امر شد. موهایش را کوتاه و صورتش را اصلاح کرد.کارش که تمام شد به آینه لبخندی زد و با خودش گفت: «حالا شد.» از فردای آن روز، عنکبوتِ پیر، مشت نوه اش را می گرفت و به مدرسه می برد.
ایستاده ام درانبوهی از خیالات و اوهام . روبه رویم آیینه ایست که انعکاس تصویر تو در ان پیداست . چه می بینم ؟ 
تو نیمی از من و من نیمی دیگر از تو . انعکاس تو در من و من در تو   . اکنون من" دوم شخص " دیگری هستم که در انعکاسی دوباره به آیینه رجوع می کند .  من  تصویری به غیر از تو نیستم . انگار همه ی حجم تو در من هویدا می شود . من زاده ی افکار تو ام و تو انعکاس تصویر من در باورهابت . یکی شدن تصویری از عشق در ما می شود .  یک روح می شویم در دو جسم . عشق یعنی یکی شدن.
در صورت اینکه در هنگام کار با نرم افزار رسمی خبر در شهر با مشکلی روبه رو شدید، یا اگر نظرات و پیشنهادات سازنده ای دارید، می توانید از بخش نظرات این قسمت، نسبت به اعلام نظرات خود اقدام نمایید. بدیهی است زمان کوتاهی جهت رسیدگی به شکایات و نظرات شما صرف خواهد شد.
بعد زمان زیادی از رویش می‌گذرد. چندین فصل. چندین سال. چندین انسان. چندین خاطره. چندین سنگ قبر. چندین زخم. همه چیز تمام می‌شود و حساب‌ها تسویه و دفترها بسته؛ و سپس، در ناگاه‌ترین زمان و بدجاترین مکان ممکن، یک روبه‌رویی مزخرف رخ می‌دهد. بعد... بعد هیچ نمی‌شود. نشود هم. بهتر. بعد فقط می‌خندد انسان. تلخِ تلخ که می‌گویند آدم‌ها. آنگونه. تلخِ تلخ...
آقا ترم ۲ هم شروع شد و منم از ترمولکی دراومدم هووووورا =||||
درمورد روز اول ترم ۲ و رویش بهمن ۹۸ بعدا میام مفصلللل مینویسم این هفته کلا خیلی کارم زیاده یکم سرم خلوت تر شد بهتون قول میدم کامل میام میگم
الان فقط اومدم که بگم همه چی روبه راهه و خداروشکر برخلاف ترم ۱ که خیلی تلخ شروع شد و روزای اول دانشگاهو واسم زهر کرد ولی ترم ۲ شروعش خیییییلی شیرین و پر از اتفاقات خوب بود ایشالا که آخر ترم هم بیام بگم ترم ۲ خیلی خوش گذشت
میدونی، از یک ساعت پیش که با مریم حرف زدم احساس میکردم خیلی خیلی غمگینم. یعنی خب تمام مدت درمورد کنکور و تاریخش و حذفیات و همه این ها صحبت کردیم و من یک لحظه احساس کردم که واقعا دیگه نمیخوام راجع به این مسئله فکر کنم. دلم میخواست درباره هرچیز غیر درس حرف بزنم. و اینطوری بودم که "خب حالا یه کاریش می کنیم دیگه! بیخیال!".
این مدت خیلی راجع به ماهیت رنج و غم فکر کردم. فهمیدم که چجوری میشه ازش فرار کرد و چجوری میشه روبه روش ایستاد. هزینه فرار کردن چیه و
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالتعمری که حرامِ تو شد ای عشق، حلالت!طاووسی و حُسنت قفسِ پرزدن توستای مرغِ گرفتار، چه سود از پَروبالت؟!زیباییِ امروزِ تو گنجی ابدی نیستبیچاره تو و دل‌خوشیِ روبه‌زوالت!مانندِ اناری که سرِ شاخه بخشکدافسوس که هرگز نرسیدی به کمالت!پرسیدی‌ام از عشق و جوابی نشنیدیبشنو که سزاوارِ سکوت است سؤالت!یک‌بار به اصرارِ تو عاشق شدم ای دل!این‌بار اگر اصرار کنی، وای به حالت!
بدون تاریخ بدون امضا
بدون تاریخ بدون امضا
کارگردان: وحید جلیلوند
تهیه کننده: احسان علی خوانی
داستان فیلم

دکتر کاوه نریمان (امیر آقایی) در زمان رانندگی با یک موتورسیکلت که خانواده ای سوار آن بوده تصادف می کند. فردای آن روز او در محل کارش در پزشکی قانونی با جسدی روبه‌رو می‌شود که او را می‌شناخته اما از روبه رو شدن با خانواده متوفی خودداری می کند ..

1) دانلود فیلم با کیفیت 480
2) دانلود فیلم با کیفیت 720
3)دانلود فیلم با کیفیت 1080
4) دانلود فیلم با کیف
اثرات جانبی کرونا!!
 
1- جفتک انداختن در خانه از فرط بیکاری !!
2- دیوانه شدن و جویدن ناخن باز از فرط بیکاری !!
3- افزایش وزن در اثر خوردن بیش از حد از فرط بیکاری و نششتن به حالت خلیفه ی موجود در مختارنامه :/ !!
4- زل زدن به دیوار و حرف زدن با خود از فرط بیکاری !!
5- حساسیت پوستی !!
6- وسواس شدیییید !!
7- سوراخ شدگی و سوختگی در اثر ششتشو با الکل !!
8- حالت روبه موت از فرط بیکاری !!
کلا بیکاری کم داشتیم کرونا هم یه ذره گذاشت روش!!
باید سرپوش همه‌ی احساسات دردناکم رو کنار بزنم، باید همشون رو عریان و واضح جلوی صورتم صف کنم، باید با تک تکشون تنهایی و عمیق و روبه‌رو شم و نترسم. من از افتادن دوباره‌ تو رودخونه‌ی عشقت و غرق شدن تو گرداب‌های سهمگین غم می‌ترسم. واسه نوشتن به این هیولاهای آدم‌خوار احتیاج دارم. به این اسیدی که توش دارم حل میشم. نوشتن منو به بند کشیده. ترکیب افیونی عشق تو و نوشتن داره منو از پا میندازه پسرم.
راهکارهای روانشناسی فردی مشاوران مرکز مهر برای غلبه بر ترس
برای رو به روشدن با ترس ها و از بین بردن آنها با خود تمرین کنید
برای اینکه بتوانید از ترس خود رها شوید روبه روشدن با چیزی که واقعا دل شما را خالی می کندخیلی مهم است .روانشناسان معتقدند راه غلبه بر این حس این است که اول ببینید چه اتفاقی افتاده و بعد راهکارها و منابعی پیدا کنیدکه در ادامه دادن راه به شما کمک می کنند.تصور کنید که تجربه ای ترسناک از اتفاقی ناخوشایند شما را آزار می‌دهد. 
نگاه قویتر شده
دیگه14شهریور براش مثل زلزله نیست که از یه هفته قبل براش برنامه بریزه چی کار کنه که چی نشه!
تا همین الان که اتفاقی دیدم یادم نیومده بود...
حالا هم حسم معمولیه
نمیگم خیلی خوبم خب منطقی نیست اصا که ادم تو تاریخایی که خاطره ی تلخ داره، حالش خیلی خوب باشه
اما خیلی از قبلا بهترم...
من روبه بهبودم
 خدا بهم کمک کرد...
سخت و دور بود .... ولی شد
رسیدم
به لطف خدا:)
الحمد لله
 
رباعی آن قصر که جمشید در او جام گرفت


آن قصر که جمشید در او جام گرفتآهو بچه کرد و روبه آرام گرفتبهرام که گور می‌گرفتی همه عمردیدی که چگونه گور بهرام گرفت

کلمات کلیدی شعر
#
آن قصر که جمشید در او جام گرفت #
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت #
بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر #
رباعی آن قصر که جمشید در او جام گرفت


آن قصر که جمشید در او جام گرفتآهو بچه کرد و روبه آرام گرفتبهرام که گور می‌گرفتی همه عمردیدی که چگونه گور بهرام گرفت

کلمات کلیدی شعر
#
آن قصر که جمشید در او جام گرفت #
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت #
بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر #
بغض‏های حقیر ما، روبه‏روی تصاویر گلگون شما سرریز می‏شود و راه را برای کلام می‏بندد؛ با شما شقایق‏هایم. از شما چه باید گفت و چه باید نوشت؟واژه‏های خاکسترگونه ما، فقط بلدند روبه‏روی شما ضجه بزنند. اما کاش می‏دانستند که یاد شما حرکت است؛ حرکتی برای بهبودی وضعِ «بودن». چه باید گفت که شما حنجره‏های خود را عبور دادید تا آن سوی مرزهای تکبیر، آن سوی مرزهای ندیدن؛ جایی که واژه‏ای یافت نمی‏شود تا شما را با آن ستود. اصلاً شما که برای تحسین برانگ
« زاغکی قالب پنیری دید
به دهان برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست در راهی
که از آن می‌گذشت روباهی
روبه پرفریب و حیلت‌ساز
رفت پای درخت و کرد آواز
گفت به به چقدر زیبایی
چه سری چه دُمی عجب پایی
پر و بالت سیاه‌رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
گر خوش‌آواز بودی و خوش‌خوان
نبودی بهتر از تو در مرغان
زاغ می‌خواست قار قار کند
تا که آوازش آشکار کند
طعمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه را بربود »
 
ترجمه حبیب یغمایی
در کل آدم احساسی هستم ولی بعضی اوقات که با واقعیت های دور وبرم روبه رو میشم میفهمم که احتمالا بیشتر عاشقانه هارو ریختن توی شهرهای بزرگ و برای ما روستایی ها عشق وعاشقی مثل دفترچه های بیمه روستاییست که دیگه خودمونم زیاد بهش اهمیت نمیدیم از بس به دردمان نخورده ://

 
همه جا را سر و صدا دربرگرفته بود. هم همه فضا را آکنده بود. هر کسی حرفی می­زد. زنی میان­سال از دغدغه­ های خرج و مخارج زندگی می­گفت، زنی دیگر درباره بچه­اش سخن می­گفت. مردی از مریضی­اش حرف می­زد و پیرمردی از تنهایی­اش دم می­زد.همگی جویای همدمی در اتوبوس بودند اما من تنها به سخنان­شان گوش فرا می­دادم تا شاید به این شیوه در زندگی آن­ها زندگی کنم لحظه های زندگی آدمیان مانند کتابی عظیم است که هر ورق آن وسعتی به پهنای فاصله من با ستارگان دارد.همه جا
نام اثر: بدون تاریخ بدون امضا
کیفیت ها: full hd 1080p – hd 720p – sd 480p
مخاطب: بزرگسالان
نوع فیلم: سینمایی
محصول: ایران
موضوع: اجتماعی
نویسندگان : علی زرنگار و وحید جلیلوند
کارگردان: وحید جلیلوند (زاده ۲۱ اسفند ۱۳۵۴ – تهران) صداپیشه رادیو، مجری تلویزیون، بازیگر و کارگردان تئاتر، تلویزیون و سینما، فیلمنامه‌نویس و تدوین‌گر اهل ایران است.
تهیه کنندگان : احسان علیخانی و علی جلیلوند
با هنرنمایی: امیر آقایی، هدیه تهرانی، سعید داخ، علیرضا استادى، و نوید مح
بسم او ...
یادمه نیمه شب بعد از عروسی خاله که خسته و کوفته روبه‌روش نشسته بود بهش غبطه خوردم چون مشقاش نمونده بود و فردا صبح قرار نبود بره مدرسه.حدودا دو سال بعدش به آیلین غبطه خوردم چون اون موقع ها یه نوزاد کوچولو بود و باز هم قرار نبود بره مدرسه و حتما اون موقع بازم مشقامو ننوشته بودم :)
ادامه مطلب
عارفان علم عاشق میشوند بهترین مردم معلم میشوند .
عشق با دانش متمم میشود هر که عاشق شد معلم میشود
روز معلم  بر معلمان واستادان بزرگوار الخصوص معلمین گرانقدر خودم مبارکباد.
 
انشالله این بیماری جهانگیر هرچه زودتر روبه نابودی برود و بتوانیم مجدد بزودی در کنار معلمین عزیزمان دورهمی همه ساله را تکرار کنیم.
روبه روی تلویزیون نشسته ام ...
با یک لیوان چای!
زنم حرفم را نمی فهمد!
من هم نمی فهمم او چه می گوید!
دارم خستگی یک عمر تلف شده را
روی دوش خود حس می کنم!!
دلم برای آن روزهایی ...
که حرف هایم را می فهمیدی ...
تنگ شده است!
معلوم نیست ...
تو گیر کدام زبان نفهمی افتاده ای!:)
#محسن_دعاوی
@hamed_shahi5
Add a commentمشاهده مطلب در کانال
امروز 5نخ سیگار کشیدم، 2نخ وینستون لایت، 3نخ xs.
خودمو دوست ندارم. رفتارم باعث آزار بقیه میشه. ولی کاریش نمیشه کرد. باید همونجوری که هستم خودم رو قبول کنم.
امشب شام غریبان بود. خواستم برم و با اونچیزیکه اسمش رو گذاشتم نمیتونم روبه رو شم. اما نتونستم. اون از من قویتر بود. از من قویتر بود و من بجای مقابله تصمیم گرفتم عقب نشینی کنم تا بتونه پیروز میدان بشه. من نای جنگیدن باهاش رو نداشتم. ترجیح دادم بازم اون برنده شه، و شد. باز برنده شد.
دو تا پرنده بودن که دو سه ماه پیش یه روز اتفاقی دیدم رو لبهٔ بیرونی پنجرهٔ اتاق نشستن و یکیشون سرشو گذاشته بود رو شونهٔ (؟) اون یکی و دوتایی داشتن منظرهٔ روبه‌روشون رو نگاه می‌کردن.‌ چند وقت بعد صدای خش‌خش لونه‌سازی‌شون میومد تو سوراخ لولهٔ بخاری نزدیک پنجره و الان هم صدای جیک‌جیک بچه‌هاشون میاد:)
خواستم بگم شاید اشرف مخلوقات یکی دیگه است ولی بهمون نمی‌گن که ناراحت نشیم:)
آبی به دست وصورت بچه زد وروی صندلی نشست و اونو روی پاش نشوند،بامهربونی ذاتیش نگاهش کرد،موهاشو نوازش کردوگفت:_اسمت چیه کوچولو؟..دختربچه بابغضی که هنوزتوگلوش چنبره زده بود گفت:_ اِلی..درنابا ملایمت نگاهش کردکه الی گفت:_خاله؟..درنا ته دلش ازاون لحن نازوبچه گونه غنج رفت وگفت:_جونم؟_توروخدامنو ازدست اون اقابدجنسه پنهون کن!..درنافقط به نشونه ی قبول چشماشو بست و اروم بازکرد،دست بچه روگرفت و اونو به سمت اتاق خوابشون برد***درباصدای ارومی بازشد،کامی
یک روز می ایی که من دیگر دچارت نیستم 
از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم 
یک روز می ایی که من نه عقل دارم نه جنون 
نه شک به چیزی نه یقین مستو خمارت نیستم 
شب زنده داری میکنی تا صبح زاری میکنی 
تو بی قراری میکنی من بی قرارت نیستم 
پاییز تو سر میرسد قدری زمستانی و بعد 
گل میدهی نو میشوی من در بهارت نیستم 
زنگار هارا شسته ام دور از کدورت های دور 
ایینه ای روبه توام اما کنارت نیستم 
دور دلم دیوار نیست انکار من دشؤار نیست 
اصلا منی در کار نیست امنم
اون روز من و سین رفتیم سرکلاس ، 
یه پسره همکلاسیمون بود همون روبه رو نشسته بود یهو چشممون خورد بهش تو دلم گفتم این از کدوم خمیر مایه استفاده کرده اینهمه پفیده؟ دوستم انگار ذهنمو خونده باشه گفت اینا همش قرص فرشته میخورن اینجوری میشن..حالا خب به من ربطی نداشت و مهم هم نبود فقط خب یهو آدم تعجب میکنه دیگه... اونوخت من یه سه کیلو اضافه کردم کلی افتخار میکردم:/
رواج پدیده «بام فروشی» مدتی است که گریبان کلانشهر‌های کشور را گرفته است.
مشهد هم یکی از این کلانشهرهاست که از مدت‌ها قبل با این پدیده روبه‌رو بوده که اخیرا به‌دلیل افزایش چشمگیر قیمت مسکن، این پدیده گسترش یافته است. / فارس
شنبه ، ۲۳ آذر ۹۸@IrNews_24
[عکس 1146×1280]
مشاهده مطلب در کانال
نصف روز بیرون بودیم، اونم بود، مثل مجسمه ۴ ساعت کامل بی تحرک زل زده بود به روبه روش!
همه‌ش فکر میکردم نکنه روباته؟! برعکس اون، من توی این ۴ ساعت اصلا آروم نداشتم...
بعضی وقتها یک کلمه میتونه تلنگر بزرگی برای ماهایی که گاهی توی خواب زمستونی فرو رفتیم یا قدم های اشتباه برمیداریم باشه!
فردا واسمون مهمون میاد احتمالا خیلی بمونن، میخوام اشتباهاتمو جبران کنم!
واسه خودمو، خودش، کیف پول خریدم:) ولی قول دادم دیگه هیچوقت از این کارا نکنم!!! (هدیه دادن مم
صدایش میکنم تولا 
امروز باران میامد.به تولا پیام دادم و حالش را پرسیدم.
از خانه پدرم بیرون را نگاه میکردم و چند عکس از مناظر روبه‌رو برای تولا فرستادم.
حرف از جاده ای شد که همیشه در آن جاده آرام میشوم
خواست جاده را هم ببیند.
تا شب صبر کردم،جاده در شب دیدنی تر است.رفتم و‌فیلم گرفتم و برایش فرستادم.
از ساعت هشت شب پیام هایم را میبیند و جوابی نمیدهد.
این شرایط برایم آشناست.پیام نمیدهم.
 
وقتی مردّدم و اتفاقی دردناک قلبم را میفشاردوقتی تنهام و ترسیدم
وقتی تپش های بی امان دلم مرا به زانو درمیاورد
وقتی بی قرارم و منتظر 
وقتی از ادامه مسیر هراس دارم و راهی را شروع نمیکنم
وقتی اشک هایم گونه هایم را خیس میکند
من اعتماد میکنم ...
اعتماد میکنم به جفت چشم های ساده ایی که روبه رویم نشسته
اعتماد میکنم به دستایی که دستانم را میفشارد
اعتماد میکنم به تو
تویی که آرامش دنیای منی
کاش انقدررر بهم انرژی میدادی که عین همین بارون بدون ِ وقفه تلاشمو می باروندم و صدحیف که توان ِ بدنی ندارم...ازت توان میخوام برای تلاش.متشکرم خدای زیبایی ها‌...متشکرم که هرلحظه از همه چی ناامید شدم وضو گرفتم سجده کردم روبه روت با اونهمه گناه بازم دلت نیوم بارون ِ چشمهامو بادست های مهربونت بندبیاری‌.به امید ِ لطف و کرمت.
لوازم تولد ظروف یکبارمصرف 
عرضه کننده:
تم تولد  /  بادکنک با طرح های مختلف  / لوازم آتش بازی 
سفره های مجلسی و معمولی با بهترین کیفیت کمترین قیمت 
ظرف یکبار مصرف با سایز رنگ های مختلف کیفیت بالا 
نایلون در سایز های مختلف وکیفیت باور نکردنی 
آدرس صالح شهر روبه روی تاسیسات آب            
شماره تماس:     09167563786
                   

                                                                       
متخصص ارتوپد گفت: زمانی که عصب سیاتیک، بزرگ‌ترین اعصاب بدن به علت التهاب یا آسیب‌دیدگی فشرده شود کمردرد رخ می‌دهد.


به گزارش : کمردرد، مشکلی شایع است که بسیاری از افراد برای یک‌بار هم که شده در طول زندگی خود با آن روبه‌رو شده‌اند، موضوعی آزاردهنده و دردناک که عموماً مشکلی جدی به حساب نمی‌آید.
ادامه مطلب
روند روبه رشد اسید سیتریک در بازار جهانی:
طبیعت بازار، رقابتی است و شرکت ها ظرفیت تولید خود را برای خدمت به تقاضای رو به رشد افزایش می دهند. شرکت ها بر اساس برتری محصول، فن آوری های تولیدی و پایبندی به مقررات مربوط به محصولات اسید سیتریک در تلاش برای افزایش درآمد خود رقابت می کنند.
تولید کنندگان با معرفی محصولات اسید مبتنی بر اسید سیتریک مانند محصولات قنادی، بستنی، ژله های کم کالری، قند کم کالری، نوشیدنی هاو محصولات لبنی کم چرب به بخش های م
سلام عزیزم
خیلی از دست این دنیا دلگیرم خیلی...این چند روز لعنتی
هزاران بار از خودم بدم اومده. من تو رو تو دردسر انداخته ام.کاش پیشت
بودم کنار
تو بودم تا ازین مشکلات میومدیم بیرون. بدون که خیلی
نگرانم هر خبری شد بهم همانجا اطلاع بده.دیگه با من که حرف نمیزنی.  صدای
منم حتما خسته ات میکنه. فقط برات دعا میکنم و متوسل میشم به همون شهدا که
زندگیت روبه راه بشه. نگران نباش همه این مسائل میگذره
کمی صبر داشته باش و محکم باش.  خیلی دلنگرانتم. بدون این روز
آخرای جزوه از همه جاش قشنگ تره:
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی
چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست 
شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست
چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟
وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست
میروی و خانه لبریز از نبودت میشود
باز تنها می
 
 
⭐️ در اقتصاد ما فروش یکی از مشکل ترین کارهاست. به عنوان یک فروشنده،شما با عدم پذیرش شکست های بالقوه،نومیدی های مکرر و موانع و مشکلاتی روبه رو می شوید که اغلب مردم تجربه نمی کنند. فروش هرگز آسان نبوده است و نخواهد بود و همیشه بین سخت،خیلی سخت و فوق العاده سخت در نوسان است.❌بنابراین برای موفقیت در فروش باید خیلی استوار باشید❌
اندره آ استراماچونی سرمربی ایتالیایی استقلال برای مدیریت تیم ی ضرب اجل دو هفته ای جهت خرید یک هافبک بازیساز و روبه جلو داده است.
استراماچونی از آقای فتحی درخواست کرده که حتما باید این خرید تا قبل از بازی  هفته سوم که در مسجد سلیمان برگزار میشود انجام بگیرد.
در این دو هفته روبرو انشالله هافبک خوبی نصیب بشه چون پنجره نقل و انتقالات بسته شده بازیکن درجه یکی پیدا نمیشه. 
صبح یه خانم روی پشت‌بوم ساختمان روبه رویی با گرم‌کن فسفری نرمش می‌کرد. بین نماز ظهر و عصر یک دفعه صدای دهل از تو کوچه اومد. برای دقایق کوتاهی همه از پنجره‌ها تماشا میکردن. احساس می‌کردم اون دو نفر با دهل و سورنا؟ اون پایین آدم‌های بزرگی بودن. یک سری شیرینی محلی سرخ‌شده هم درست کردیم.  این شعر رو دیدم؛
 
دوزخ شرری ز رنج بیهوده‌ی ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده‌ی ماست
سلام.
خیلی وقت‌ها کنتاکت بین آدم‌ها مثل طناب کشیه. وقتی فرد روبه رو یه واگنش اشتباه داد،  اگر تو نری و سر طناب رو نگیری که بکشی، دیگه کنتاکت از لحاظ هیجانی هی قوت نمی‌گیره. طناب‌ کشی‌ای به وجود نمی‌آد در واقع، طرف یه کم می‌کشه و بی‌خیال می‌شه.
اون وقت، وقتی این رفتار‌های از سر خشم و کنترل نشده‌  تموم شد می‌تونی بری نزدیک طرف، باهاش حرف بزنی و کنتاکت رو کم و با حوصله حل‌ش کنی. :)
 
* در دسته بندی پروژه‌ی گذار.
بازاریابی رابطه مند و مدل های آن
برای حفظ مشتریان کلیدی( سود آور) موجود، مهارت در ایجاد ارتباط صحیح با مشتری ضروری است.اما
با گسترش رقابت و اشباع شدن بسیاری از بازارها و تغییرات پیوسته در محیط و
ترکیب جمعیت، شرکتها با این واقعیت روبرو شدند که امروزه دیگر مانند گذشته
شرکتها با یک نظام اقتصادی روبه گسترش و بازارهای درحال رشد روبرو نیستند.امروزه
هر مشتری ارزش ویژه خود را دارد و اینک شرکتها برای به دست آوردن سهم
بیشتری از بازار ثابت یا روبه ک
بوسیله گزارش همشهری آنلاین، مهربانی بوسیله نقل از د رپ نوشت:  دیروز پنجشنبه پس از آنکه فرماندار نیویورک اطلاع دادن کرد همه تجمعات بیش از ۵۰۰ نفر درون نیویورک ممنوع است، برادوی تعطیل شد. تو حالی که این ممنوعیت در خانه دادن نیویورک از جمعه صبح آغاز می شود، برادوی از دیروز بعداز ظهر به استقبال این تعطیلی رفت. انتظار می رود این ممنوعیت حداقل تا ۱۲ آوریل (۲۴ فروردین) امتداد داشته باشد. این داخل حالی است که ۳۱ ارائه در برادوی در دست ادا بودند و ۸
روزنامه جام جم: این روزها بازار طراحان صنعتی خودرو بسیار داغ است و هر روز با طراحی‌های متفاوتی از شرکت‌های خودروسازی روبه‌رو می‌شویم. اما برخی از این تولیدات جذابیت‌های بیشتری دارند و به نوعی بیشتر از دیگران توجه‌ها را به خود جلب می‌کنند. البته گاهی شرکت‌های خودروسازی برای جذب مخاطبان به تولید خودروهای عجیب‌وغریبی نیز دست می‌زنند و حتی به سایر کشورها نیز صادر می‌کنند یا در کارخانه‌های مستقر شده در کشورهای دیگر تهیه می‌شوند.امروز
از آدم امیدوار و روبه‌جلویی که بودم، چند سالی هست که فاصله گرفتم. حتی یادم نیست از کی و چرا. تلاش هام برای برگشت هم به در بسته می‌خوره. جدیدا که یه روزایی می‌شه که از صب تا شب به معنای واقعی کلمه تو تختم و حتی حوصله‌ی غذا خوردن هم ندارم.جالبیش اینجاست که الان برای هر درس دوتا پروژه باید تحویل بدم.برای پایان‌نامه باید تلاش کنم حتی پروپوزال هم ننوشتم .قس علی هذا
گفتم شاید ویتامین ب بدنم کم شده و رفتم آمپول زدم.تاثیرش فقط یه روز بود. حالا با اغم
اگر بلافاصله به جراح بینی مراجعه کنید می توان بینی را جا انداخت ولی اگر یک ماه از شکستگی شدید بینی بگذرد فقط از طریق جراحی بینی می توان شکستگی را درمان کرد.
 
در مواردی  شکستگی بینی بر اثر ضربات شدیدی است که از روبه رو به بینی زده شده و منجرب به خونریزی بینی می شود که فرد سریعاٌ باید به جراح بینی خوب مراجعه کند و تحت درمان قرار گیرید.
ادامه مطلب
به نام خدا
دماغش را بالا گرفته و توی سالن قدم می‌زند. اگر مستقیم از روبه‌رو به سمتش نزدیک شوی، کوچکترین اثری از تغییر حالت در ماهیچه های صورتش که یعنی تو را دیده، نمی‌بینی [برعکس خیلی‌های دیگر که به محض دیدن آشنایی هرچند دورو قدیمی، با علامت سرودست و لبخندو هرآنچه درتوان باشد، ابراز دوستی و صمیمیت می‌کنند تا وقتی که به نزدیک هم رسیده و انجام رسومات رایج دست دادن و احوالپرسی های تندوتندو که گاهی ازجواب دادن به خیلیهایش جا می‌مانی].
ادامه
قدرت آمریکا و اقتدار و هیمنه آمریکا در دنیا رو به افول و روبه‌زوال است؛ در طول سال‌ها دائماً دارد کم می‌شود. آمریکای امروز از آمریکای چهل سال قبل که انقلاب پیروز شد، به‌مراتب ضعیف‌تر است؛ قدرت آمریکا رو به افول است؛ نکته مهم این است. ۱۳۹۷/۷/۱۲-رهبر انقلاب
        
با سلام خدمت کنکوری های عزیز وبلاگ.
امروز میخوام برای شما بهنرین مولفان و اساتید کنکور رو معرفی کنم،تا شما از سردرگمی منابع که من هم در همون اوایل گرفتارش بودم بیرون بیاین.
خب من به ترتیب دروس در کنکور دروس رو می نویسم و روبه رو اون هم اسم دبیران دلسوز و واقعی را می نویسم.
ادامه مطلب
جهت تهییج وایجادتصویرمستهجن سکسی درهالیوودازموادمخدرخاصی استفاده میشدکه منجربه این میشدکه فردتبدیل به یک حیوان ویک نفهم شود.
افرادی همواره بودندکه بخواهندداروهایی رابه فرهنگ جهان بدهندکه بشکل کامل یک بی فرهنگی وکشتارحاصل شود.میزان مصرف موادمخدروروانگردان روبه افزایش بود.این اتفاق به معنی تسلط بدی برخوبی بود.
ده برابرکوکائین اثربخشی داشت وهیچوقت افراددرباره آن اطلاعاتی نداشتند.هرماده مخدری رابه روش های مختلف پخش مینمودند.دودکردن ی
خرید اینترنتی ایمن است یا خیر؟
امروزه خرید از طریق اینترنت امری است اجتناب ناپذیر که روبه افزایش
است. و به دلیل سهولت در امر خرید و راحتی ای که برای کاربران اینترنتی ایجاد کرده
است بسیار از جانب خریداران اینترنتی مورد استقبال واقع شده است.
روز به روز کاربران اینترنت و فروشگاه های اینترنتی روبه افزایش است. برای
خرید هر کالا شما می توانید از طریق اینترنت جستجوی خود را انجام دهید و تمام
فروشگاه هایی که اقدام به فروش ان محصول می کنند را در نوردی
قدم اول کسب آگاهی می باشد؛ یعنی قبل از هر چیز باید فکرهای منفی را شناسایی کنید و تلاش کنید مثبت فکر کنید.
البته یادتان نرود این کار ابتدا خیلی سخت است و نباید ناامید شوید.
ولی وقتی راهش را پیدا کنید، براحتی می‌توانید این کار را انجام دهید.
در نتیجه اگر سال‌هاست با افکار منفی زندگی کرده‌اید، انتظار نداشته باشید طی یک شب از شر آنها رها شوید، زیرا این افکار به دلایل مختلفی ایجاد می‌شود که باید با شناخت دقیق با آنها روبه‌رو شوید.


ادامه مطلب
صبح یه خانم روی پشت‌بوم ساختمان روبه رویی با گرم‌کن فسفری نرمش می‌کرد. بین نماز ظهر و عصر یک دفعه صدای دهل از تو کوچه اومد. برای دقایق کوتاهی همه از پنجره‌ها تماشا میکردن. احساس می‌کردم اون دو نفر با دهل و سورنا؟ اون پایین آدم‌های بزرگی بودن. یک سری شیرینی محلی سرخ‌شده هم درست کردیم. این شعر رو دیدم؛
دوزخ شَرَری ز رنج بیهوده‌ی ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده‌ی ماست
خدایا ممنونم که حواست به من هست. کنار تو آرامم. بهت نیاز دارم.
یه روزهایی هستن که عمیقا دلم میخواد جایی تنها باشم و سیر دل گریه کنم. بین این همه کانتکت لیستهای بلند بالا و آدمهایی که روزانه هزار تا پیام ازشون میگیرم، تنهام! تنهایی احساس عجیبیه که شاید هیچ کس هیچ وقت با هیچ نقشی نتونه تو زندگی آدم جاشو پر کنه. برای همواره تنها موندن باید آماده بود. 
ولی بعد از گریه کردن از ته دل، چنان آروم میشم که میتونم برم پارک وسط محله، روی تاب وایسم و تاب بازی کنم :دی
بعضی شرایط خاص چقد تلخن ولی چقد شیرینن که منو با زوای
همه با دوستانشان آمده بودند. فقط من بودم که تنها بود. دور هم می‌گفتند و می‌خندیدند. قطار ایستاد. رفتیم سرویس بهداشتی. خواستم بروم تا چیزی بخرم و بخورم. قطار رفت. چهره‌های غریبه و آشنا می‌دیدم. مردی از روبه‌رو، رنگ موهایش تیره بود و از پشت، روشن. با هر زحمتی که بود خودم را به قطار رساندم. آمدم سوار شوم که قطار رفت. باز هم جا ماندم. توی خواب هم از زندگی جا می‌مانم.
 
 
پ.ن: داشتم ظرف می‌شستم و به شرایط فعلی فکر می‌کردم. دیدم که ضربان قلبم رفته با
هیچ وقت لحظه های خوش نمیان مگر خودمان بخوایم.
هیچ وقت خوشبخت نمیشیم مگر خودمانبخوایم.
لحظه هارو از دست ندیم چون آدم باید با چیز هایی که کوچین خوشحال باشه مثلا یکی که لامبورگینی داره خوشحاله هنر نکرده کسی که یک‌ کتاب یا ماشین کوکی داره باهاش خوشحاله ایول داره.
روزهارو از دست ندیم به قول تونی استارک( تو فیلم انتقام جویان پایان بازی وقتی که به سال ۱۹۷۰ آمدن روبه پدرش گفت):هنگفت ترین پول توی جهان نمیتونه یک ثانیه رو  بر گردانه.
 
پی نوشت۱:قدر لحظ
با توجه به وارداتی بودن دستگیره های کابینت و اختلاف ورق استفاده شده در
درب های کابینت کشورهایی مثل چین و یا ترکیه، اکثر پیچ های موجود در بسته
بندی دستگیره های کابینت داری ارتفاع پیچ ۲٫۵ سانت هستند که این مسئله در
کشور ما با توجه به استفاده از ورق ام دی اف با قطر۱۶ میلی متر با مشکل
روبه رو شده و نیاز است پیچ مناسب در زمان خرید دستگیره ،جهت نصب آن  نیز
خریداری گردد .ازین رو جهت آگاهی از این موضوع نکاتی وجود دارند که باید حتما به انها دقت شود،
حمید متواضع گفت: به دنبال گرانی مواد اولیه کتاب‌های نفیس از ابتدای سال جاری سفارش چاپ کتاب نفیس نداشته‌ایم، درحالی طی سالیان گذشته نیمی از سفارش‌های ما به کتاب‌های نفیس اختصاص داشت.
آژانس خبری چاپ و بسته بندی ایران، حمید متواضع مدیر چاپخانه ابیانه که در حوزه انتشار کتاب‌های نفیس فعال است در گفت‌وگو با ایبنا با اشاره به دغدغه‌ ناشران و چاپخانه‌‌های آثار نفیس، گفت: متاسفانه مواد اولیه مرغوب مورد نیاز کتاب‌های نفیس در ماه‌های اخیر با
شب یلدای طولانی سرآغاز زمستان است/درآن یک خاطراتی خوب بهر اهل ایران است/ولی یلدای ماشیعه همیشه غربت مهدی/فراق ودوری مولابرای دل پریشان است/دراین سختی مشکلها نسیم رحمتش آمد/بماصد مژده می آیدزمستان روبه پایان است/بوددربعدشب صبحی که خورشیدخدادارد/شکوه این جهان روزی همان مهدی دوران است/برای سختی عالم فقط یک راه حل باشد/طلوع روزموعودش همان تصویر آسان است/رسداز دشمن شیعه ستمکاری بسیاری/حمایت ازولایت هم همان مصداق ایمان است/ظهوریوسف زهرا دعای
کهنک شیرآباد داری دومسجد و ودو محله یکی قدیمی به اسم بازار ومحله جدید به زبان محلی دنسرمی باشد
مردم کهنک شیرآباد از قوم کورانی ویا سهویی هستند وشغل اکثر آنها کشاورزی می باشد اما متاسفانه به دلیل خشکسالی‌ها ی اخیر استان قنات روستا روبه نابودی است. در کهنک شیرآباد  شتر های فراوانی وجود دارد و شتر بانی هم شغل بعضی از مردم روستاست  و هم چنین دام های هم چون گوسفند و بز نیز توسط مردم روستا پرورش داده میشود
از جاذبه های توریستی روستای کهنک درختی ب
گاهی آدم باید بنشیند وسط گرفتاری‌ها با خودش بگوید:
ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم   
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
بلکه حالش بهتر شود...
+ «هرکس که همواره انتظار روبه‌رو شدن با پروردگارش را دارد، (بداند که) قطعا زمان تعیین‌شدهٔ (دیدار) خدا خواهد آمد...»
سورهٔ عنکبوت | آیهٔ۵
راستش دیروز خیلی اذیت شدم از اینکه بنویسم. خیلی ارور میداد سایت و دیشب هم بالا نمی اومد اصلا. اما بزنم به تخته یکی دو ساعته خوب شده و سریعه. دم همه بچه های فنی که درگیر سایت بودن گرم. 
راستش با خودم فکر کردم دیگه براشون به صرفه نیست لابد و میخوام رهاش کنند. من میگم حیفه ولی وقتی بودجه نباشه چه میشه گفت و باید بهشون حق داد
در این اوضاع کساد نوشتن و کاربرانی که ارزش تجاری ندارند، وبلاگه داری پول دور ریختنه
آهای مدیر بلاگ اندیشه کن و راه حلی بیاب
اع
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- بحران هند- کملا مشخص است اقای مودی تقلید کورکورانه از اقای ترامپ میکند—تحقیقات قبلا یک فردانگلیسی بایک فرد هندی درباره بحرانهای اجتماعی درهند انجام گرفته است- که جناب مهاتا گاندی رهبر ومنجی هند از استعمارانگلستان با نافرمتنی مدنی وعدم خریداز کالاهای انگلیسی موفق به ازادی هند شد وبعداز ازادی این نافرمانی مدنی = نارامی مدنی- بصورت قانون مطرح شد که حق تظاهرات صلح امیز واعتصاب- مانندان برسمیت شنا
فقط سه سالشه تکیه داده بود به دیوار وداشت به روبه روش نگاه میکرد، بهش میگم به چی نگاه میکنی!؟ میگه به ارزوهام بعدم میخنده و میره....
تا کلی وقت داشتم فک میکردم که چطور همچین جمله ای رو به زبون اورده!؟
بعدش به این فکر افتادم که ما از بچگی یاد میگیریم فقط به ارزوهامون نگاه کنیم  شایدم تو خانواده ما ارثیه!!! هرچقدرم که تلاش می‌کنیم همیشه ارزوهامون یه قدم جلوتراند انگار دیگه از خیر ارزوهام تو دنیا گذشتم که مدام خابشونا میبینم... استادمون میگفت چه اش
 
همانگونه که بدن انسان به ورزش احتیاج دارد، چشم ها نیز نیازمند آن هستند تا فرد با تقویت عضلات، میدان دید بیشتری کسب کرده و کمتر در معرض ضعف بینایی قرار گیرد.
اگرچه کار با کامپیوتر موجب خستگی چشم ها می شود ولی با افزایش سن، بینایی تحت تأثیر قرار گرفته و قدرت انطباق کاهش پیدا می کند بنابراین افزایش قدرت عضلات تشکیل دهنده چشم برای تقویت بینایی اهمیت زیادی پیدا می کند.
انجام روزانه یکسری تمرینات ورزشی خستگی چشم را کاهش داده و پیرچشمی را به تعوی
دانلود فیلم سینمایی بدون تاریخ بدون امضا با کیفیت 1080p Full HD
فیلم بدون تاریخ بدون امضا ۱۳۹۵ به کارگردانی وحید جلیلوند
دانلود فیلم بدون تاریخ بدون امضا
کارگردان: وحید جلیلوند | ژانر: درام، معمایی، هیجان انگیز | سال تولید: 1395 | انتشار: 1397
مدت زمان: 104 دقیقه | نوع: سینمایی | مخاطب: بزرگسال | کیفیت ویدئو: WEB-DL
حجم: متفاوت با هر کیفیت | تهیه کنندگان: احسان علیخانی و علی جلیلوند
خلاصه داستان:دکتر کاوه نریمان (با بازی امیر آقایی) در زمان رانندگی با یک موتور
اگر کسی تمام روز دمخور آدم‌هایی بوده باشد که هیچ او را نمی‌فهمند، آدم‌هایی که گویی در دنیای دیگری سیر می‌کنند. اگر بقیه‌ی روز سرش را گرم کرده باشد با کامپیوتر و کتاب‌های درسی. اگر کسی آخر شب را با بیات اصفهان لطفی گذرانده باشد و رقص پرده‌ی حریر تراس را در باد آخر شب اردیبهشت تماشا کرده باشد. اگر کسی تنهایی آمده باشد بالای بالای بالا تا بن مویرگ‌های مغزش. اگر کسی آخرین کلماتی که خوانده است اشعار مولانا باشد در وصف شمس‌اش. اگر کسی یک ساعت ت
خب من یه ذره خوابیدم تا ظهر. :/ تازه میخوام کتاب جدیدو شروع کنم. کتاب تاریخ فلسفه جلد پنج ، نوشتهٔ فردریک کاپلستون ، ترجمهٔ امیر جلال الدین اعلم ، نشر علمی فرهنگی. هر دفعه که یکی از این کتابهارو میخوام شروع کنم میترسم ازش. نمیدونم به خاطر تعداد صفحات زیادشه یا ترس از نفهمیدنش هست. اما هرچی هست شروع میکنم. امیدوارم بفهمم و یادم بمونه و درست بخونم. کتاب قبلی رو حالا بعدا دوباره میخونم. اما اینا خب ترسناک تره. برم که با ترسم روبه‌رو بشم. هبز منتظرم
رکود بازار خودرو به دلیل شیوع بیماری کرونا طی هفته گذشته نیز تداوم داشت. همراه با شیوع کرونا بسیاری از بازارها از جمله بازار خودرو روزهای خلوتی را سپری می‌کنند، این در شرایطی است که به‌طور معمول خرید و فروش در اواخر سال با رونق زیادی روبه‌روست.
ادامه مطلب
تو بوی خاک باران خورده ای و من نمی دانم که چرا هزار سال است که باران نمی بارد...بیایید کاسه هایمان را رو به آسمان بگیریم که همه ی این ها سزای اعمال من است...
همه ی این ها سزای اعمال من است...همه ی این نیامدن ها،همه ی این ایستادن ها و زل زدن به انتهای جاده ها،تقصیر من است...
من همه ی اشک های منتظران را مدیونم...
من مدیون همه ی گل های نرگسم...مدیون همه ی جمعه های ملتهب...
مرا ببخش...همه ی خاکستری ها تقصیر من است...همه ی دلتنگی های غروبانه...
من مدیون همه ی منتظ
حدسم درست بود از اوّل، زن حال انتظار ندارد
مهمان نیاورید برایش؛ این خانه خانه‌دار ندارد
دیوار پیچ‌پیچ تخیّل، دیگر به گِل نشسته مخاطب!
حتا به قدر رنگ گُلی هم، از حرمتِ بهار ندارد
نه شاعرم نه زن نه اقلاً یک تن میان این‌همه تنها
اصلاً بدم می‌آید از این‌جا ـ این حس هم اعتبار ندارد ـ
باور نمی‌کنی به چه میزان، زشت است این عدالتِ ویران
از ری بگیر تا به شمیران، زن با کسی قرار ندارد
تند از کنار آینه رد شد، تا حس کند هنوز جوان است
زیرا که روبه‌روی و
سال به سال توی تمام دنیا میگن آدم پیشرفت میکنه.البته آدم یا سازمانی یا ارگانی روبه جلو حرکت میکنند حالا بعد یکی دو دهسال دوباره سازمان لیگ برتر برنامه لیگ برتر را هفتگی اعلام میکند 
توی اخبارامروزاستقلال خوندم که دوهفته اول لیگ را اعلام کردند.
.بگذریم که سرم درد گرفته حوصله ندارم بازیها و تاریخ برگزاری به این صورت میباشد :
ادامه مطلب
✔️کاری که در مراکز مشاوره پیش از ازدواج درباره کسانی که می‌خواهند با هم ازدواج کنند انجام می‌شود با چیزی که در تحقیقات میدانی و محیطی درباره فرد انجام می‌شود متفاوت است. در این مشاوره ‌ها یکسری فاکتورهای معمول روانشناسان بررسی می‌شود که بررسی آنها از سوی خانواده ‌ها ممکن نیست. بسیار اتفاق می‌افتد که دختر یا پسر چیزی نباشند که در ابتدای آشنایی نشان داده‌اند. دو آدم با دو نگاه، طبقه اجتماعی، ایدئولوژی و تربیت متفاوت قرار است در زندگی ه
#پیشنهاد_مطالعه
ازوقتی مهدی شهیدشده دوباربه این مطلب رسیدم که  این هفت سال جنگی که توی سوریه بودخدامهدی روبه مابخشیده بوده.باراول بعدازدیدن فیلم "به وقت شام" بود وباردوم بعدازخوندن کتاب "مرتضی و مصطفی" ‌.تازه فهمیدم مدافعان حرم باچه مشکلاتی دست وپنجه نرم میکردن  وباشهادت نوبت به نوبت دوستاشون چقدر سختی کشیدن.خدایاماروشرمنده شهدا نکن
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
شهید راه نابودی اسرائیل
اگر شما با مخاطب خاص سر و کار دارید که خوب مقصود این مطلب نیستید
مقصود اینجا دسته ای از افراد هستند که هنوز با فرد مورد نظر خود آشنا نشده اند بله تأکید می کنم بر روی کلمه ی آشنا_
وقتی در ذهن خود مخاطبی دارید واقعا چگونه با او برخورد می کنید و خواهید کرد من میخواهم توجه شما را جلب کنم به این نکته که تنها زمانی ملاک ارتباط طرفین است که آنها با هم روبه رو می شوند و مهم نیست که از هم آشنایی قبلی داشته باشند یا نه اما معیار آن زمان است
اضافه می کنم که
به طلاق توافقی راضی هستیم از دادسرای محل زندگی پسر اقدام کنیم؟

سلام طلاق درصلاحیت دادگاه خانواده است نه دادسرا ابتداعابایدبه مراکزمشاوره مراجعه کنید وباگواهی مرکزمشاوره مبنی بردرخواست طلاق به دفاترخدمات قضایی مراجعه کنید وباارایه دادخواست پروندتون روبه دادگاه خانواده ارسال کنند دعوارا میتوانید درمحل اقامتگاه پسر یادخترمطرح کنید

منبع: سایت وکالت دادراه
سلام* 
 
 
امروز دلم میخواد چشمام رو ببندم و فقط به مشکلاتم فکر کنم * 
چرا نه ؟ 
باید باهاشون روبه رو بشم * 
باید بفهمم مشکل از کجاست * 
باید جرئت کنم بهشون با دید باز نگاه کنم * 
آدم ها به این موضوع فکر نمیکنن که چیزی که اسمش رو گذاشتن مشکل ، میتونه فقط یه مسئله باشه * 
و اتفاقا مسئله ها قابل حل هستن * 
اگر از قضیه ی فیثاغورت نشه به زاویه ها و ضلع ها رسید، حتما حتما از قضیه ی تالس می شه...  
پس چرا آدما گاهی از حل مسئله فرار میکنن ؟ 
راستی شما چی ؟ 
م
در صورت توافق دختر و پسر برای طلاق توافقی میتوانند از دادسرای محل زندگی پسر اقدام کنند؟


سلام طلاق درصلاحیت دادگاه خانواده است نه دادسرا ابتداعابایدبه مراکزمشاوره مراجعه کنید وباگواهی مرکزمشاوره مبنی بردرخواست طلاق به دفاترخدمات قضایی مراجعه کنید وباارایه دادخواست پروندتون روبه دادگاه خانواده ارسال کنند دعوارا میتوانید درمحل اقامتگاه پسر یادخترمطرح کنید

منبع: سایت وکالت دادراه
یاد دبیرستانم افتادم یاد کلاس آقای روستا و آقای محمدی پور صبحا مدرسه روبه روی خونه قبلی قبلیمون 
من بچگیام توی اون مسیر بازی کرده بودم بعد داشتم میرفتم کلاس قضیه داشت جدی میشد حالا دیگه فقط به خاطر میارمش 
نمیدونم چرا ولی دلم میگیره یاد اون موقع ها میفتم 
شاید...
نمیدونم ...

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها